جدول جو
جدول جو

معنی هذربه - جستجوی لغت در جدول جو

هذربه
(قَ)
سخن بسیار بسرعت گفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آذربه
تصویر آذربه
(پسرانه)
بهترین آتش، نام پسر آذرباد از خاندان کیانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
(هََ لَ بَ)
سبکی. (منتهی الارب). خفت. (اقرب الموارد) ، شتابی. (منتهی الارب). سرعت و آن لغتی است در هذرمه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
سبک گفتن سخن. (منتهی الارب) ، پرگفتن. (از اقرب الموارد) ، شتاب خواندن. (منتهی الارب). سرعت در قرائت و کلام. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
شتاب رفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ ثَ)
شتافتن مردم و جز آن. (منتهی الارب). شتافتن مردم، بسیار شدن سر و صدای قوم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ رَ بَ)
سبکی. شتابی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رِ بَ)
تأنیث هارب. رجوع به هارب و هرب و هروب و هربان شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
نام یکی از خدایان کاسیت که جزء ترکیبی نام پادشاهان کاسیت بابل شده است، مانند: کاداشمن هاربه
لغت نامه دهخدا
(ذَ رِ بَ)
تأنیث ذرب
لغت نامه دهخدا
(ذَ بَ)
آبی است بنوعقیل را به نجد. بروایت یاقوت از ابی زیاد
لغت نامه دهخدا
(هَُ ذَ رَ / هَُ ذُ رَ)
مرد بسیارسخن و بیهوده گوی. (منتهی الارب). هذر. هذّار. مهذار. (از اقرب الموارد). رجوع به این مدخل ها شود
لغت نامه دهخدا
(هََ ذِ رَ)
مؤنث هذر. (منتهی الارب). هیذره. مهذار. (از اقرب الموارد). رجوع به هذر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هاربه
تصویر هاربه
مونث هارب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذربه
تصویر ذربه
زگیل گردن، زبان دراز زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذره
تصویر هذره
از ریشه پارسی هرزه گوی یاوه درای
فرهنگ لغت هوشیار