بسیار فحش یا زشت گفتن یا بسیار خطا کردن در سخن، سخت شدن سرما بر کسی چنانکه خواهد بکشد او را. یا کشتن سرما کسی را، سخت سرد گردیدن باد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، نیک پختن گوشت را. (منتهی الارب). نیک پختن گوشت چنانکه از هم باز شود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، نیک پخته شدن گوشت. (منتهی الارب)
بسیار فحش یا زشت گفتن یا بسیار خطا کردن در سخن، سخت شدن سرما بر کسی چنانکه خواهد بکشد او را. یا کشتن سرما کسی را، سخت سرد گردیدن باد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، نیک پختن گوشت را. (منتهی الارب). نیک پختن گوشت چنانکه از هم باز شود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، نیک پخته شدن گوشت. (منتهی الارب)
وقت. (اقرب الموارد) (تاج العروس). هزیع. (معجم متن اللغه). وقت و هنگام. (منتهی الارب). بخصوص هنگامی ازشب. (ناظم الاطباء). و گاهی در مورد روز هم استعمال شود. (معجم متن اللغه) (تاج العروس). مضی من اللیل هت ء، یعنی وقت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پاره ای از زمان. هتی ، هتی ٔ، هتی ّ، هتاء، هیتاء، هیتاء، هتاءه (ه / ه ء) ، هتاء
وقت. (اقرب الموارد) (تاج العروس). هزیع. (معجم متن اللغه). وقت و هنگام. (منتهی الارب). بخصوص هنگامی ازشب. (ناظم الاطباء). و گاهی در مورد روز هم استعمال شود. (معجم متن اللغه) (تاج العروس). مضی من اللیل هت ء، یعنی وقت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پاره ای از زمان. هَتْی ْ، هَتی ٔ، هَتی ّ، هِتاء، هیتَاءْ، هیتاء، هتاءه (هََ / هَُ ءَ) ، هِتَاء
اسم اشاره است به معنی ’این’ که بدان به شخص یا شی ٔ قریب اشاره کنند. (ناظم الاطباء). مرکب از ها و ذا اشاره. (از اقرب الموارد). - معهذا، با وجود این. با اینحال. با این که. رجوع به معهذا شود
اسم اشاره است به معنی ’این’ که بدان به شخص یا شی ٔ قریب اشاره کنند. (ناظم الاطباء). مرکب از ها و ذا اشاره. (از اقرب الموارد). - معهذا، با وجود این. با اینحال. با این که. رجوع به معهذا شود