زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، ونوس، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
زُهرِه، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، وِنوس، بیدُخت، بغدُخت، بیلُفت، خُنیاگَر فَلَک، مُطرِبۀ فَلَک
یاقوت حموی در معجم البلدان ذیل کلمه هبود، این کلمه را جمع هبود که نام آبی است دانسته، به اعتبار آبهای اطرافش. و چنین آورده: ابومنصور گوید که ابوالهیثم این بیت را برایم خواند: شربن بعکاش الهبابید شربه و کان لها الاحفی خلیطاً تزایله. و گفت که ’عکاش الهبابید’ آبی است که به آن هبود گفته میشود، پس آن را جمع می بندند به اعتبار اطرافش. (معجم البلدان. چ جدید. ج 20 ص 391). ولی معجم متن اللغه آن را صورتی ازکلمه هبود دانسته است
یاقوت حموی در معجم البلدان ذیل کلمه هبود، این کلمه را جمع هبود که نام آبی است دانسته، به اعتبار آبهای اطرافش. و چنین آورده: ابومنصور گوید که ابوالهیثم این بیت را برایم خواند: شربن بعکاش الهبابید شربه و کان لها الاحفی خلیطاً تزایله. و گفت که ’عکاش الهبابید’ آبی است که به آن هبود گفته میشود، پس آن را جمع می بندند به اعتبار اطرافش. (معجم البلدان. چ جدید. ج 20 ص 391). ولی معجم متن اللغه آن را صورتی ازکلمه هبود دانسته است
احمد بن محمد بن عبدالوهاب بن ثابت بن الهاد المروزی الهدهادی، مکنی به ابوعلی و معروف به ابن ابی الذیال، اصلاً مروزی و متولد بغداد بوده از محمد بن صباح الجرجرائی و احمد بن ابراهیم الدورقی و عمر بن شبه و جز آنها استماع حدیث کرد و احمد بن محمد جوهری و حسین بن علی بن مرزبان نحوی را از وی روایت است. (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 و ص 286)
احمد بن محمد بن عبدالوهاب بن ثابت بن الهاد المروزی الهدهادی، مکنی به ابوعلی و معروف به ابن ابی الذیال، اصلاً مروزی و متولد بغداد بوده از محمد بن صباح الجرجرائی و احمد بن ابراهیم الدورقی و عمر بن شبه و جز آنها استماع حدیث کرد و احمد بن محمد جوهری و حسین بن علی بن مرزبان نحوی را از وی روایت است. (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 و ص 286)
از ایلات اطراف تهران، ساوه، زرند و قزوین که مرکب از 2500 خانوار است. ییلاقشان کوههای شمالی البرز و قشلاق آنها چهار بلوک میباشد. افراد ایل چادرنشین هستند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 111)
از ایلات اطراف تهران، ساوه، زرند و قزوین که مرکب از 2500 خانوار است. ییلاقشان کوههای شمالی البرز و قشلاق آنها چهار بلوک میباشد. افراد ایل چادرنشین هستند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 111)
موضعی است در راه ربذه. (منتهی الارب). تپه هائی است سفیدبه قفار که بر سر راه آنکه از جانب نخل طریق ربذه بپیماید، قرار میگیرد. و نام آن در ابیات زیر آمده: نظرت الیها و هی تحدی عشیه فاتبعتهم طرفی حیث تیمما تروع باکناف الافاهید عیرها نعاما و حقبا بالفدافد صیما ظعائن یشفین السقیم من الجوی به و یخبلن الصحیح المسلّما. (از معجم البلدان) ، واقع و حادث شده بودن. رخ داده بودن: مرا کار افتاده بود آن زمان زدم بانگ بر لشکر بدگمان. فردوسی
موضعی است در راه ربذه. (منتهی الارب). تپه هائی است سفیدبه قفار که بر سر راه آنکه از جانب نخل طریق ربذه بپیماید، قرار میگیرد. و نام آن در ابیات زیر آمده: نظرت الیها و هی تحدی عشیه فاتبعتهم طرفی حیث تیمما تروع باکناف الافاهید عیرها نعاما و حقبا بالفدافد صیما ظَعائِن ُ یشفین السقیم من الجوی به و یخبلن الصحیح المسلّما. (از معجم البلدان) ، واقع و حادث شده بودن. رخ داده بودن: مرا کار افتاده بود آن زمان زدم بانگ بر لشکر بدگمان. فردوسی
نواری مخصوص که گرد تاج پادشاه ایران بسته میشد، تاج پادشاهی، کلاه مرصع، نوعی گل آذین خوشه ای است منتهی رشد و نمو دم گلهای پایین آن بیشتر است و گلها تقریبا در یک سطح قرار گرفته اند
نواری مخصوص که گرد تاج پادشاه ایران بسته میشد، تاج پادشاهی، کلاه مرصع، نوعی گل آذین خوشه ای است منتهی رشد و نمو دم گلهای پایین آن بیشتر است و گلها تقریبا در یک سطح قرار گرفته اند