جدول جو
جدول جو

معنی هدابد - جستجوی لغت در جدول جو

هدابد
(هَُ بِ)
شیر نیک خفته و جغرات شده. (منتهی الارب). اللبن الخاثر جداً. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَُ هَِ)
حیی است از زمین یمن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ هَِ)
جمع واژۀ هدهد و هدهده. (منتهی الارب). جمع واژۀ هدهد. (اقرب الموارد). هداهید. رجوع به هداهید شود
لغت نامه دهخدا
(هَُدْ دا بَ)
یکی از هدّاب. (منتهی الارب). رجوع به هداب شود
لغت نامه دهخدا
(هََ بِ)
جمع واژۀ هابده. (منتهی الارب). رجوع به هابده شود
لغت نامه دهخدا
(هََ دْ دا)
ابن شرجیل. یکی از ملوک یمن پدر بلقیس زوجه سلیمان بن داود علیهاالسلام. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
جمع واژۀ هدّاب. (منتهی الارب). رجوع به هدّاب شود، جمع واژۀ هدب. (منتهی الارب). رجوع به هدب شود
لغت نامه دهخدا