جدول جو
جدول جو

معنی هجیسی - جستجوی لغت در جدول جو

هجیسی
(هَُ جَ سی ی)
اسبی است مر بنی تغلب را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عِجْ جی سا)
نوعی از رفتار آهسته. (آنندراج). مشیه بطیئه. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هَُ جَ می ی)
منسوب به محلۀ هجیم بصره. (از سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(هَُ جَ می ی)
عبید بن عمرو الضریر الهجیمی، مکنی به ابوعبدالرحمان در محلۀ هجیم بصره نزول کرد و بدان منسوب شد. از عطأ بن السائب روایت کند و محمد بن سلام را از وی روایت است. (اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(هََ سَ)
شیر برگردیده و تباه شده در مشک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ رِ سی ی)
محمد بن خلیل، مکنی به ابوالفتوح از فقهای شافعی جامع الازهربود و در سال 1328 ه. ق درگذشت. او راست: 1- الجوهر النفیس علی صلوات بن ادریس. 2- القصر المشید فی التوحید و فی طریقه سیدی ابراهیم رشید، درباره احوال مریدان طریقۀ احمدیۀ ادریسیه. 3- الیسری للمحتاج للاسراء و المعراج. (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 332)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هجیسه
تصویر هجیسه
هجیسه در فارسی ترشه شیر، گوشت تازه
فرهنگ لغت هوشیار