- هجهجه (کُ زَ)
حکایت آواز کردن وقت کارزار. (منتهی الارب). حکایت صوت الکرد عندالقتال. (اقرب الموارد) ، زجر کردن شتر به لفظ هج. (منتهی الارب) ، حکایت بانگ مرد که بر شیر بانگ زند. (اقرب الموارد). بانگ برزدن بر دده. (منتهی الارب) ، پیاپی بانگ کردن شتر، متابعت فحل را در هدیر وی. (منتهی الارب)
