جدول جو
جدول جو

معنی هجفجف - جستجوی لغت در جدول جو

هجفجف
(هََ جَ جَ)
شترمرغ سالخورده، درشت اندام گران سنگ از شترمرغ و از مردم، دراز سطبر و فراخ شکم. (منتهی الارب). الرغیب الجوف. (اقرب الموارد). هجف ّ. رجوع به هجف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جفجف
تصویر جفجف
باد تند
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
خشک شدن. (زوزنی). نیم خشک گردیدن جامه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تجفجف الثوب ابتل ثم جف و فیه ندی فان یبس کل الیبس قیل قف. (اقرب الموارد). تر شد جامه پس خشکیدو در او نمی هست. (شرح قاموس) ، پر بادگردیدن پرنده. (منتهی الارب). انتفاش. (اقرب الموارد) ، فروگرفتن بیضه ها را زیر پرهای خود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حرکت کردن پرنده بالای تخم و پوشیدن آن را با دو بال خود. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ جَ جِ)
داود بن حمدان بن حمدون التغلبی العدوی از امراء بنی حمدان و از اشجعناس بود و در شجاعت بدو مثل می زدند. در سال 320 هجری قمری کشته شد. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 7). و رجوع به کامل ابن اثیر (حوادث سال 320) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجفجف
تصویر تجفجف
نیم خشکاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جفجف
تصویر جفجف
زمین هموار، باد تند
فرهنگ لغت هوشیار