لوئی هجدهم، لوئی استانیسلاس کزاویه، نوۀ لوئی پانزدهم فرزند لوئی ولیعهد و ماری ژزف دساکس برادر لوئی شانزدهم، کنت پرونس و پادشاه فرانسه از 1814 تا 1824 میلادی مولد ورسای در 1755، وی به سال 1824 درگذشت بی آنکه فرزندی برجای بگذارد
لوئی هجدهم، لوئی اِستانیسلاس کزاویه، نوۀ لوئی پانزدهم فرزند لوئی ولیعهد و ماری ژزف دُساکس برادر لوئی شانزدهم، کنت پرونس و پادشاه فرانسه از 1814 تا 1824 میلادی مولد ورسای در 1755، وی به سال 1824 درگذشت بی آنکه فرزندی برجای بگذارد
کلمه ای است که بدان اسب را زجر کنند تا پیش رود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صوتی است که بدان اسب را برانند تا پیش رود. (اقرب الموارد). لغتی است در اجدم. (از معجم متن اللغه). گویند اول کسی که سوار بر اسب شد پسر آدم قاتل برادرش بود. وی اسب را به پیش راند و گفت هج الدم. بتدریج و بر اثر کثرت استعمال به صورت هجدم و اجدم تخفیف یافته است. (از منتهی الارب) (از لسان العرب)
کلمه ای است که بدان اسب را زجر کنند تا پیش رود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صوتی است که بدان اسب را برانند تا پیش رود. (اقرب الموارد). لغتی است در اجدم. (از معجم متن اللغه). گویند اول کسی که سوار بر اسب شد پسر آدم قاتل برادرش بود. وی اسب را به پیش راند و گفت هج الدم. بتدریج و بر اثر کثرت استعمال به صورت هجدم و اجدم تخفیف یافته است. (از منتهی الارب) (از لسان العرب)
ده بعلاوۀ هشت. (ناظم الاطباء). هشتده. (آنندراج). عددی که در میان هفده و نوزده است. با فتح اول هم صحیح است. (فرهنگ نظام). هژده. (شمس اللغات). هیجده ’: این پسر را سالش به هجده رسید و جمالش یکی ده شد’. (نوروزنامه)
ده بعلاوۀ هشت. (ناظم الاطباء). هشتده. (آنندراج). عددی که در میان هفده و نوزده است. با فتح اول هم صحیح است. (فرهنگ نظام). هژده. (شمس اللغات). هیجده ’: این پسر را سالش به هجده رسید و جمالش یکی ده شد’. (نوروزنامه)
چیزی که در مرتبۀ هژده واقع گردد. (ناظم الاطباء). هجدهم. هیجدهم: امیر سه شنبه هژدهم شهر جمادی الاولی در این صفۀ نو خواهد نشست. (تاریخ بیهقی). رجوع به هژده شود
چیزی که در مرتبۀ هژده واقع گردد. (ناظم الاطباء). هجدهم. هیجدهم: امیر سه شنبه هژدهم شهر جمادی الاولی در این صفۀ نو خواهد نشست. (تاریخ بیهقی). رجوع به هژده شود