وقتی از شب. (منتهی الارب). وقت و هنگام، بخصوص هنگام از شب. (ناظم الاطباء) : مضی هتی من اللیل، یعنی هزیع، ثلث یا ربع آن. (معجم متن اللغه). ج، اهتاء. (معجم متن اللغه). هت ء (ه / ه ت ء)
وقتی از شب. (منتهی الارب). وقت و هنگام، بخصوص هنگام از شب. (ناظم الاطباء) : مضی هتی من اللیل، یعنی هزیع، ثلث یا ربع آن. (معجم متن اللغه). ج، اهتاء. (معجم متن اللغه). هت ء (هَِ / هََ ت ْ ءْ)
وقت. هنگام. (اقرب الموارد) (تاج العروس) (منتهی الارب). هزیع. بیشتر در شب و گاهی در مورد روز هم استعمال شود. (معجم متن اللغه). قسمتی از زمان. هت ء. هت ء. هتی ٔ. هتاء. هیتاء. هیتاء. هتاءه. هتاء. هتاء
وقت. هنگام. (اقرب الموارد) (تاج العروس) (منتهی الارب). هزیع. بیشتر در شب و گاهی در مورد روز هم استعمال شود. (معجم متن اللغه). قسمتی از زمان. هَت ء. هِت ْءْ. هَتی ٔ. هِتاء. هیتْاءْ. هیتاء. هَتاءه. هُتاءَ. هِتَاءْ
نام مردی است. (منتهی الارب) (معجم متن اللغه). - بنوهتیم، قبیله ای است از عرب که منازلشان اطراف مصر باشد. (از تاج العروس). قبیله ای از اعراب بادیه نشین است که در حجاز و نجد و مصر پراکنده میباشند. و گروهی از ایشان در بهار به سواحل بحر احمر کوچ می کنند و به صید ماهی میپردازند و امتعۀ خود را به حجاج میفروشند. (از الاعلام المنجد)
نام مردی است. (منتهی الارب) (معجم متن اللغه). - بنوهتیم، قبیله ای است از عرب که منازلشان اطراف مصر باشد. (از تاج العروس). قبیله ای از اعراب بادیه نشین است که در حجاز و نجد و مصر پراکنده میباشند. و گروهی از ایشان در بهار به سواحل بحر احمر کوچ می کنند و به صید ماهی میپردازند و امتعۀ خود را به حجاج میفروشند. (از الاعلام المنجد)
وقت. هنگام. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). بیشتر در مورد شب و گاهی نیز در روز به کار رود. (معجم متن اللغه). برخه ای از زمان. هت ء. هت ء. هتی ّ. هتاء. هیتاء. هیتاء. هتاءه. هتاءه. هتاء
وقت. هنگام. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). بیشتر در مورد شب و گاهی نیز در روز به کار رود. (معجم متن اللغه). برخه ای از زمان. هَت ء. هِت ء. هَتی ّ. هِتاء. هیتاء. هیتَاءْ. هَتاءه. هُتاءه. هِتَاءْ