بر طبق مجمل التواریخ و القصص، نام شهری است درهند که پایتخت وقویاهور بوده است. مرحوم بهار در حاشیه راجع به این کلمه آورده است: ’فرشته، پایتخت کوروان را که بعد بتصرف پاندوان در آمد، هستتناپور نامیده و باید متن ’مجمل التواریخ’ هستتناپور باشد’. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 117 متن و حاشیه شود
بر طبق مجمل التواریخ و القصص، نام شهری است درهند که پایتخت وقویاهور بوده است. مرحوم بهار در حاشیه راجع به این کلمه آورده است: ’فرشته، پایتخت کوروان را که بعد بتصرف پاندوان در آمد، هستتناپور نامیده و باید متن ’مجمل التواریخ’ هستتناپور باشد’. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 117 متن و حاشیه شود
جمع واژۀ تن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو لشکر بیامد ز دشت نبرد تنان پر ز خون و سران پر ز گرد. فردوسی. فراوان تنان زینهاری شدند فراوان به دژها حصاری شدند. اسدی (گرشاسب نامه). رجوع به تن شود
جَمعِ واژۀ تن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو لشکر بیامد ز دشت نبرد تنان پر ز خون و سران پر ز گرد. فردوسی. فراوان تنان زینهاری شدند فراوان به دژها حصاری شدند. اسدی (گرشاسب نامه). رجوع به تن شود