جدول جو
جدول جو

معنی هتنا - جستجوی لغت در جدول جو

هتنا
(هَُ تَی ی)
بر طبق مجمل التواریخ و القصص، نام شهری است درهند که پایتخت وقویاهور بوده است. مرحوم بهار در حاشیه راجع به این کلمه آورده است: ’فرشته، پایتخت کوروان را که بعد بتصرف پاندوان در آمد، هستتناپور نامیده و باید متن ’مجمل التواریخ’ هستتناپور باشد’. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 117 متن و حاشیه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هلنا
تصویر هلنا
(دخترانه)
هلن، روشنایی، نور، فرانسه از یونانی، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتنا
تصویر آتنا
(دخترانه)
در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش، و صنعت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هانا
تصویر هانا
(دخترانه)
پناه، امید، نفس، فریاد
فرهنگ نامهای ایرانی
(هَُ تْ تَ)
جمع واژۀ هاتن و هتون. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (منتهی الارب). رجوع به هریک از این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
کسی که هتنال را سردهد. (غیاث) (آنندراج). رجوع به هتنال شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
عطا دادن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو بَ نَ تَ)
اینجا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
نسب پست. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ نَ)
لغتی است در انا. (اقرب الموارد). من، ضمیر متکلم مفرد. رجوع به انا شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
هتنت السماء هتناً، باریدن ابر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (تاج العروس) ، پیاپی باریدن ابر. باریدن ابر مانند هطل یا فوق آن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (منتهی الارب) (تاج العروس) ، سست و پیوسته باریدن ابر، باریدن ابر ساعتی و سپس سست شدن و سپس باز باریدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). این کلمه مبدل هتل باشد، چه تبدیل لام به نون و نون به لام، نزد پیشینیان امری بسیار معمول و مشهور بوده است: هتلت السماء و هتنت. (نشوءاللغه ص 51). هتون. هتنان. تهتان. هتل. هتول. هتلان. تهتال. هطل. هطلان. تهطال. رجوع به هریک از این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ تُ)
جمع واژۀ هاتن و هتون. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (منتهی الارب). رجوع به هر یک از این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
نیکو تیمار کردن شتران را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو بَ کَ دَ)
اینجا. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به هیهنا شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ نِ)
تثنیۀ هذه، یعنی این دو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ تَ)
هتلان. باران سست پیوسته. (معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
به معنی هتن است در تمام معانی: هتنت السماء هتنا و هتنانا. رجوع به هتن شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
در زبان هندی به معنی توپ کوچک که بر پشت پیل برند. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
کوه آتش فشانی است در شمال شرقی جزیره صقلیه (سی سی لیا) که از مرتفعترین جبال اروپاست و 3237 متر ارتفاع آن است. نخستین آتش فشانی اتنا در زمان فیثاغورس بوده است. این کوه در سال 1183 میلادی بار دیگر آتشفشانی کرد و 15000 تن را بدیار نیستی فرستاد و در سال 1669 میلادی نیز بر اثر آتشفشانی آن 200000 تن و در 1693، 18000 تن هلاک شدند. (فرهنگ ترجمه تمدن قدیم تألیف فوستل دکولانژ). بر اثر آتشفشانیهای مزبور اغلب سواحل کاتان منهدم شده است. بر حسب اساطیر، غولان انسلاد و تیفن در آنجا مسکن دارند و جای کوره های وولکن و سیکلپ ها نیز در آنجاست. و نام دیگر آن جبل است. اطمهالبرکان (؟). جبل اللکام (؟)
لغت نامه دهخدا
در لهجۀ طبری تخماق است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ تْ تا)
سحاب هتان، ابری که پیوسته و بدون انقطاع نرم نرمک ببارد. (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه) (تاج العروس) ، مرد زبان آور و حاضرکلام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هنا
تصویر هنا
کتران، خوشه خرما، نژاد پست اینجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ههنا
تصویر ههنا
اینجا اینجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتنالچی
تصویر هتنالچی
پیلتوفگر کسی که هتنال رابکاراندازد
فرهنگ لغت هوشیار
هندی پیلتوف توف کوچک که بر پشت پیل برند توپ کوچک که برپشت پیل برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتا
تصویر هتا
حتا، حتی
فرهنگ واژه فارسی سره
نوعی چکش از جنس چوب
فرهنگ گویش مازندرانی
تا این وقت، تا اکنون، تا این که، به محض این که
فرهنگ گویش مازندرانی
تنها تنهایی
فرهنگ گویش مازندرانی
بزرگ، بزرگی
فرهنگ گویش مازندرانی