جدول جو
جدول جو

معنی هتلمه - جستجوی لغت در جدول جو

هتلمه(هََ لَ مَ)
سخن پوشیده. راز. (معجم متن اللغه) (تاج العروس). این کلمه صورت مقلوب هتمله میباشد. رجوع به هتمله شود
لغت نامه دهخدا
هتلمه(قَ صَنْ)
سخن پوشیده گفتن. به راز سخن گفتن. (معجم متن اللغه) (تاج العروس). این کلمه صورت مقلوب هتمله میباشد. رجوع به هتمله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ رِ ءَ)
گرفتن چیزی را در خفیه. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ بَ)
نوعی از رفتار به سرعت. (منتهی الارب). مشی با سرعت و گام نزدیک نهادن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ)
گیاه ترش ریزه. (منتهی الارب). گیاه حمض ریزه. (ناظم الاطباء). گیاه خرد ترش مزه. (معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَلَ)
سخن پوشیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). ج، هتامل. این کلمه صورت مقلوب از هتلمه است. رجوع به هتلمه شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
سخن پوشیده گفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). این کلمه صورت مقلوب هتلمه میباشد. رجوع به هتلمه شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ مَ)
شکسته و افتادۀ هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شکسته شده از هر چیزی. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
الهتمه، منزلی است از منازل سلمی که یکی از دو کوه طی ٔ باشد. (معجم البلدان ج 2 ص 392) (معجم متن اللغه). موضعی است به کوه سلمی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لْ لَ مَ)
مؤنث هلّم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هلّم شود
لغت نامه دهخدا
نان روغنی که همراه با شیر در تابه پخته شود
فرهنگ گویش مازندرانی
نانی با شیر و تخم مرغ، آرد، روغن، گلاب، پودر قند، نمک و خمیر
فرهنگ گویش مازندرانی