جدول جو
جدول جو

معنی هتبه - جستجوی لغت در جدول جو

هتبه
گیر و دار، درگیری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هگبه
تصویر هگبه
(دخترانه)
رهآورد، هدیهسفر، خورجین (نگارش کردی: ههگبه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عتبه
تصویر عتبه
آستانۀ در، آستانه، درگاه، مقبرۀ هر یک از امامان و بزرگان تشیع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوبه
تصویر هوبه
شانه، دوش، کتف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هضبه
تصویر هضبه
پشته، کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
پایه، مقام، درجه، منزلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هتشه
تصویر هتشه
یخ، آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هسیر، کاشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلبه
تصویر هلبه
از صورت های فلکی جنوبی، ذات الشعور، حوض، ضفیرهالاسد
فرهنگ فارسی عمید
حشره ای خاکستری رنگ با پاهای بسیار ریز که در جاهای نمناک پیدا می شود، پرپا، خرخاکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هتره
تصویر هتره
گولی، استوار، استواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیبه
تصویر هیبه
هیبت در فارسی ترس بیم، پرهیز، بزرگی شکوه
فرهنگ لغت هوشیار
دوش کتف. توضیح این کلمه بصورت هوبر و هوبیه ضبط شده. لقب شاپور ذوالاکتاف را هویه سنبا نوشته اند. حمزه اصفهانی در سنی ملوک الارض آرد: شاپور ذوالاکتاف وسموه شاپورویه سنبا هویه اسم لکتف و سنباای نقاب. قیل له ذلک لانه لما غزا العرب کان ینقب اکتافهم فی، جمع بین کتفی الرجل منهم بحلقه ویسبیه فسمته الفرس بهذاالاسم وسمته العرب ذوالاکتاف. درمجلم التواریخ والقصص آمده: واورا (شاپور را) عرب ذوالاکتاف لقب کردند زیر اکتفهای عرب سوراخ کرد وحلقه آهنین درآن کشید بعد از آنکه بی اندازه قتل کرد پارسیان او را شاپور هویه سنباخواندندی. کریستنسن نویسد: (مصنفین عرب که نوشته های آنهااز منابع ساسانی اخذ شده بطور کلی لقب شاپور را بلفظ عربی ذوالاکتاف (صاحب شانه ها) ترجمه کرده اند. نلد که برین عقیده است که اصل این لفظ یک لقبی است بمعنی چهارشانه یعنی کسی که بارهای بسیار دولت را میکشد. مع ذلک حمزه اصفهانی ومصنفین دیگر که پیرو او هستند لفظ فارسی این لغت را هوبه سنبا نوشته اند که بمعنی سوراخ کننده شانه ها است نلد که گمان میکند که این لفظ مجعول است و از روی کلمه عربی ذوالاکتاف ساخته شده است. امااینکه بجای کلمه کتف لفظ عتیق فارسی یعنی هوبه را که بمعنی شانه بود آورده اندبنظرمن قول حمزه صحیح است و هو به عینا نقل از کلمه پهلوی شده و معنایی هم که از آن کرده اند مطابق روایات قدیمه است و آنگهی در تاریخ ساسانیان این تنها نوبتی نیست که صحبت ازین مجازات شده باشد، خسرو دوم که نسبت بمنجمان خشمگین گردید آنها را تهدید نمود که استخوان شانه آنها را بیرون خواهد کشید. کلمه سنبا صفت فاعلی (صفت مشبهه) ازسنبیدناست. بمعنی سوراخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
هضبه در فارسی کوه پشت، پشته تپه، یک بار بارش کوه گسترده برزمین، کوهی که تنها ازیک پارچه سنگ باشد، کوه درازبلند ومنفرسرخ رنگ، کوه (مطلقا)، پشته کم گیاه، باران بزرگ قطره هضبات. وپیوسته،جمع هضاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتفه
تصویر هتفه
جمع هاتف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتکه
تصویر هتکه
پرده دریدگی رسوایی، پاسی از شب زهپرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدبه
تصویر هدبه
خرخاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتبه
تصویر کتبه
جمع کاتب، نویساران، نویسندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتبه
تصویر قتبه
روده بسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتبه
تصویر عتبه
آستانه، درگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
پایه، مقام، درجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتبه
تصویر عتبه
((عَ تَ بِ))
آستانه، آستانه در، درگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هضبه
تصویر هضبه
((هَ بَ یا بِ))
کوه، پشته کم گیاه، باران بزرگ قطره و پیوسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوبه
تصویر هوبه
((بِ))
شانه، دوش، کتف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
((رُ بَ یا بِ))
درجه، منزلت، مقام، درجه ای از درجات اداری، فرهنگی، قضایی یا نظامی که حقوق ماهیانه خاص به حساب آن تعلق می گیرد. اشل، پایه، جمع رتب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
تراز، رده، دهناد، رسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
Rank
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rang
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
ранг
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
Rang
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
ранг
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rang
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
排名
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
classificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rango
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rango
دیکشنری فارسی به اسپانیایی