جدول جو
جدول جو

معنی هبعات - جستجوی لغت در جدول جو

هبعات
(هَُ بَ)
جمع واژۀ هبعه. رجوع به هبعه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هبات
تصویر هبات
هبه ها، دادن چیزهایی به کسانی بدون عوض، بخشش ها، جمع واژۀ هبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبعات
تصویر تبعات
تبعت ها، عاقبتهای بد، نتیجه های ناگوار، جمع واژۀ تبعت
فرهنگ فارسی عمید
(تَ بِ)
جمع واژۀ تبعه. عاقبتهای بد: و هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند... دنیا را طلاق دهد تا از تبعات آن برهد. (کلیله و دمنه). رجوع به تبعه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ بَ)
پیروان، لوازم چیزی، گاهی مراد از عقوبات معاصی باشد، تبعات اقتحام، کنایه از رنجها و مشقتها. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رُ بَ)
ربعات. حالتهای نیکو. (از منتهی الارب). طریقه. شأن. حالت. وضع خوش. (ناظم الاطباء). و رجوع به ربعات شود
لغت نامه دهخدا
(رَ بَ)
جمع واژۀ ربعه، و آن شاذ است. (منتهی الارب). جمع واژۀ ربعه. خانه ها و توقف گاهها و منزلگاهها. (ناظم الاطباء). ربعات و ربعات قوم، منازل ایشان. (از اقرب الموارد) ، حالتهای نیکو: هم علی ربعاتهم، ایشان بر حالت نیکویند یا بر امری هستند که بودند. (منتهی الارب). طریقه. شأن. حالت. وضع خوش. (ناظم الاطباء). ربعات. ربعه. (اقرب الموارد). و رجوع به ربعات و ربعه شود
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ)
جمع واژۀ هبوه. رجوع به هبوه شود: سطعت الهبوه و الهبوات. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَُ بَ)
کسانی که از نژاد هبل میباشند. (ناظم الاطباء). اولاد و احفاد هبل که پدر قبیله ای از کلب بود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
گردن دراز کرده رفتن شتر، بناگاه فرا پیش آمدن قوم از هر جای. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
جمع واژۀ هبه. رجوع به هبه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ربعات
تصویر ربعات
خانه ها و توقف گاهها و منزلگاهها، حالت نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعات
تصویر تبعات
عاقبتهای بد پیروان، لوازم چیزی پیروان، لوازم چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبات
تصویر هبات
جمع هبه، بخشش ها، دهش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعات
تصویر تبعات
پیامدها
فرهنگ واژه فارسی سره
پیامدها، عواقب، نتایج
فرهنگ واژه مترادف متضاد