جدول جو
جدول جو

معنی هانیس - جستجوی لغت در جدول جو

هانیس
دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج است، در 15 هزارگزی جنوب خاور سنندج و 6 هزارگزی جنوب شوسۀ سنندج به همدان واقع شده، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 495 تن سکنۀ کردی زبان است، از چشمه مشروب میشود و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، زنان قالیچه و جاجیم و گلیم میبافند، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انیس
تصویر انیس
(دخترانه)
همدم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هانیه
تصویر هانیه
(دخترانه)
مؤنث هانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هانی
تصویر هانی
(پسرانه)
نام چندتن از مشاهیر عرب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انیس
تصویر انیس
انس گیرنده، خوی گیرنده، یار، همدم
فرهنگ فارسی عمید
ابن مسعود بن ارسلان بن مالک اللخمی، ملقب به غضنفر ابوالاهوال، از امرای بنی لخم بود که به سال 216 هجری قمری بعد از پدرش مسعود به امارت بنی لخم رسید و در شویفات (لبنان) اقامت گزید، (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 53)
ابن نیاراالانصاری، مکنی به ابوبرده، صحابی است، جابربن عبداﷲ و پسرش عبدالرحمان بن جابر و نصر بن یسار و کعب بن عمیربن عقبه بن نیار و برأبن عازب از او روایت کرده اند، (الاصابه فی تمییز الصحابه ج 7 ص 17)
ابن فراس الاسلمی، صحابی است، مجزاءه بن زاهر از وی روایت کرده است، (الاصابه فی تمییز الصحابه)
ابن جزٔبن النعمان المرادی، صحابی است، وی شاهد فتح مصر بوده است، (الاصابه فی تمییز الصحابه)
ابن حارث بن جبله بن حجر الکندی، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه)
ابن حجربن معاویه هانی الکندی، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه)
المخزومی، مکنی به ابومخزوم، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه)
از موالی عفان و تابعی است، (منتهی الارب)
ابن عبداﷲ، تابعی است، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین، (برهان) (ناظم الاطباء) (جهانگیری، نسخۀ خطی مؤلف) ...، و هانی به زبان پهلوی و پارسی آن بود که بنشین، (تاریخ طبری ترجمه بلعمی نسخۀ خطی مؤلف ورق 225)، رجوع به هامرز شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مونس. (مهذب الاسماء). انس دهنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
جان، نویسندۀ انگلیسی، در سال 1666 میلادی متولد شد، در دانشگاه اکسفورد تحصیل کرد، وی از نویسندگان برجستۀ اولین دائرهالمعارف انگلیسی و بهترین نویسندۀ لغات فنی و هنری و نیز از نخستین اعضاء انجمن شاهی بود ومدتی نیابت ریاست آن انجمن را داشت، هاریس در سال 1719 وفات یافته است، (از دایرهالمعارف بریتانیکا)
ویلیام هنری (1883 میلادی)، ارگ نواز سنت ژرژ شاپل، ویندسور و مصنف موسیقی کلیسائی
لغت نامه دهخدا
(نِءْ)
نوکر. خادم. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام جزیره معظمی از جزایر دریای هند و گویند شجر وقواق (درختی خرافی) در نخستین جزیره آن روید، حکیم اسدی در مثنوی گوید:
سه هفته چو راندند دل شادکام
به کوهی رسیدند لانیس نام
جزیره به پهنای کشور سرش
همه بیشه وقواق بود از برش،
لغت نامه دهخدا
راهبی است از جمعیت فرانسیسکن، وی در فلسطین و شام اقامت کرد و تألیفی به اسپانیایی در قواعد و لغت عربی دارد، (1730-1759)، (از اعلام المنجد)
لغت نامه دهخدا
بنابر قول ابن رسته، نام رودی است که به دریای لازق جاری و داخل میشود، (حاشیۀ مجمل التواریخ والقصص)
لغت نامه دهخدا
از شهرهای مصر باستان در میان مصب نیل که مقر پادشاهان ’هیکسس’ و منشاء بیست ویکمین سلالۀ سلطنتی مصر بود
لغت نامه دهخدا
(یُ بِ)
ژهانیسبرگ. شهرکی است در ایالت هس در پروس، دارای 1600 تن سکنه. و شراب آن معروف است. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انیس
تصویر انیس
مونس، انس دهنده، خو گرفته، انس گیرنده، همدم و غمخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هانی
تصویر هانی
پرستار پیشیار انگلیسی انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
انس دادن خو گرداندن خوگر کردن، دیدن چیزی به چشم خوردن خوگر کردن دمساز کردن انس دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیس
تصویر انیس
همدم، همنشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انیس
تصویر انیس
اخت، همدم
فرهنگ واژه فارسی سره
الفت دادن، انس دادن، خوگر کردن، دمساز کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آشنا، دلارام، دمخور، دمساز، رفیق، مونس، همدم، همنشین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حالت راه رفتن شکارچی در هنگام صید، در کمین نشستن، گیاهی
فرهنگ گویش مازندرانی
فرسودن پارچه در اثر ساییدگی، سوراخ شدن پارچه، سست
فرهنگ گویش مازندرانی