امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین، (برهان) (ناظم الاطباء) (جهانگیری، نسخۀ خطی مؤلف) ...، و هانی به زبان پهلوی و پارسی آن بود که بنشین، (تاریخ طبری ترجمه بلعمی نسخۀ خطی مؤلف ورق 225)، رجوع به هامرز شود
امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین، (برهان) (ناظم الاطباء) (جهانگیری، نسخۀ خطی مؤلف) ...، و هانی به زبان پهلوی و پارسی آن بود که بنشین، (تاریخ طبری ترجمه بلعمی نسخۀ خطی مؤلف ورق 225)، رجوع به هامرز شود
ابن مسعود بن ارسلان بن مالک اللخمی، ملقب به غضنفر ابوالاهوال، از امرای بنی لخم بود که به سال 216 هجری قمری بعد از پدرش مسعود به امارت بنی لخم رسید و در شویفات (لبنان) اقامت گزید، (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 53) ابن نیاراالانصاری، مکنی به ابوبرده، صحابی است، جابربن عبداﷲ و پسرش عبدالرحمان بن جابر و نصر بن یسار و کعب بن عمیربن عقبه بن نیار و برأبن عازب از او روایت کرده اند، (الاصابه فی تمییز الصحابه ج 7 ص 17) ابن فراس الاسلمی، صحابی است، مجزاءه بن زاهر از وی روایت کرده است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) ابن جزٔبن النعمان المرادی، صحابی است، وی شاهد فتح مصر بوده است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) ابن حارث بن جبله بن حجر الکندی، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) ابن حجربن معاویه هانی الکندی، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) المخزومی، مکنی به ابومخزوم، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) از موالی عفان و تابعی است، (منتهی الارب) ابن عبداﷲ، تابعی است، (منتهی الارب)
ابن مسعود بن ارسلان بن مالک اللخمی، ملقب به غضنفر ابوالاهوال، از امرای بنی لخم بود که به سال 216 هجری قمری بعد از پدرش مسعود به امارت بنی لخم رسید و در شویفات (لبنان) اقامت گزید، (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 53) ابن نیاراالانصاری، مکنی به ابوبرده، صحابی است، جابربن عبداﷲ و پسرش عبدالرحمان بن جابر و نصر بن یسار و کعب بن عمیربن عقبه بن نیار و برأبن عازب از او روایت کرده اند، (الاصابه فی تمییز الصحابه ج 7 ص 17) ابن فراس الاسلمی، صحابی است، مجزاءه بن زاهر از وی روایت کرده است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) ابن جزٔبن النعمان المرادی، صحابی است، وی شاهد فتح مصر بوده است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) ابن حارث بن جبله بن حجر الکندی، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) ابن حجربن معاویه هانی الکندی، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) المخزومی، مکنی به ابومخزوم، صحابی است، (الاصابه فی تمییز الصحابه) از موالی عفان و تابعی است، (منتهی الارب) ابن عبداﷲ، تابعی است، (منتهی الارب)
مخفی، مخفیانه، کنایه از خزینه، اندوخته، گنج، کنایه از حقیقت، معنی، راز، سر، کنایه از ضمیر، دل، باطن، کنایه از قبر، گور، مدفن، درونی، نامشهود، کنایه از در نهان، در دل، دزدانه
مخفی، مخفیانه، کنایه از خزینه، اندوخته، گنج، کنایه از حقیقت، معنی، راز، سِر، کنایه از ضمیر، دل، باطن، کنایه از قبر، گور، مدفن، درونی، نامشهود، کنایه از در نهان، در دل، دزدانه
دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج است، در 15 هزارگزی جنوب خاور سنندج و 6 هزارگزی جنوب شوسۀ سنندج به همدان واقع شده، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 495 تن سکنۀ کردی زبان است، از چشمه مشروب میشود و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، زنان قالیچه و جاجیم و گلیم میبافند، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج است، در 15 هزارگزی جنوب خاور سنندج و 6 هزارگزی جنوب شوسۀ سنندج به همدان واقع شده، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 495 تن سکنۀ کردی زبان است، از چشمه مشروب میشود و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، زنان قالیچه و جاجیم و گلیم میبافند، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
منسوب به نهان: پنهانی سری: (قسمی نهانیهاء عقلی و قسمی نهانیهاء شریعی) یا زندگی نهانی (زندگی)، در نهان پنهانی: (سید... با سه پسر براهی مجهول بیک هفته باصفهان آمد نهانی)
منسوب به نهان: پنهانی سری: (قسمی نهانیهاء عقلی و قسمی نهانیهاء شریعی) یا زندگی نهانی (زندگی)، در نهان پنهانی: (سید... با سه پسر براهی مجهول بیک هفته باصفهان آمد نهانی)