جدول جو
جدول جو

معنی هارمونیوم - جستجوی لغت در جدول جو

هارمونیوم
ساز بادی کوچک شبیه ارگ که با انگشتان نواخته می شود
تصویری از هارمونیوم
تصویر هارمونیوم
فرهنگ فارسی عمید
هارمونیوم
فرانسوی از لاتینی: هماساز گونه ای ساز بادی، هماهنگ قسمی ابزاری بادی موسیقی است که دارای صفحه کلید میباشد و بعبارت دیگر آلت موسیقی بدون لوله ایست که نی آزاد یا لوله های صوتی آزادی در آن تعبیه شده است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فرانسوی جامساز، ساز دهنی ابزارهای موسیقی که صدا در آنها با لرزاندن گیلاسهای شیشه یی (زنگهای شیشه یی) تولید میشود. توضیح هارمونیکهای شیشه یی از قرن 18 م. مصطلح شده. در آن زمان ابزارهای موسیقی بنام جامهای موسیقی متداول شد، هارمونی شیشه یی مرکب از 18 جام (لیوان) آبجوبوده آنهارا روی تخته پوشیده از پارچه میگذاشتند و در هر شیشه ای که میبایست آهنگ تغییر کند آب میریختند و صدا از این راه ایجاد میشد که دور لبه های گیلاس انگشت تر میچرخید (گاهی هم با تکه های چوب بکنارهای لیوان میزدند) و بعدها این ابزار تکامل یافت، آلت موسیقی ذهنی که در سال 1892 م. توسط چارلز ویتستن اختراع شد و آن عبارت از چند لوله کوچک تو خالی و آزاد است که هر یک جداگانه هوا کش دارد و یک سر آن بدهان نوازنده هارمونیکا متصل است. همه این لوله ها از طرف دیگر به لبه فلزی می پیوندد. آهنگ بوسیله پس و پیش بردن آلت موسیقی در جلو دهان ایجاد می گردد و نتیجه آن آوازهای بسیار ساده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونیکا
تصویر هارمونیکا
ساز دهنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
هم آهنگ انگلیسی هماهنگ همساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
((مُ))
دارای هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
همساز، هماهنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
هماهنگی اجزای مختلف مجموعه، در موسیقی هماهنگی و تناسب چندین صدا به صورتی که برای شنونده گوش نواز باشد
فرهنگ فارسی عمید
برازش هماهنگی صداهای مختلفی که همگی در یک آن بگوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی ابزاری بادی موسیقی است که دارای صفحه کلید میباشد و بعبارت دیگر آلت موسیقی بدون لوله ایست که نی آزاد یا لوله های صوتی آزادی در آن تعبیه شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
((مُ))
سازگاری اجزا با یکدیگر، هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین