جدول جو
جدول جو

معنی هارموئیه - جستجوی لغت در جدول جو

هارموئیه
(رُ)
ده کوچکی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان، واقع در 34 هزارگزی شمال باختری بافت، سر راه مالرو گوغر به چهارطاق. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 25 تن سکنه می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هامویه
تصویر هامویه
(پسرانه)
نام کارگزار یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
هماهنگی اجزای مختلف مجموعه، در موسیقی هماهنگی و تناسب چندین صدا به صورتی که برای شنونده گوش نواز باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
همساز، هماهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اُ ؟)
بلوکی است از اقطاع کرمان
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز، واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری شبستر و سه هزارگزی شوسۀ جلفا به تبریز. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 331 تن سکنۀ شیعۀ ترک زبان است. آب آن از چشمه و محصولات آنجا غلات، حبوبات، بادام و زردآلو است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نام طایفه ای از طوائف کرد. (از تاریخ کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشیدیاسمی ص 113)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نام سوری است که بر گرد شهر مرعش بنا شده بود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
شهرکی است نزدیک مرعش، در ثغور شامی بر گوشۀ کوه لکام این شهر را هارون الرشید در سال 183 هجری قمری بنا کرده و دارای دو سور و دروازه های آهنین بوده است. رومیان این شهر را خراب کردند وبعدها سیف الدوله غلام خود غرقویه را به آنجا فرستاد و آن را دوباره تعمیر کرد و آبادان ساخت. (از معجم البلدان). در حدود العالم هارونی ضبط شده است. رجوع به هارونی شود. در شام بر گوشۀ کوه لکام، هارون الرشید کرد. و شهری کوچک است. (مجمل التواریخ و القصص)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
در افسانه های یونان نام دختر آره و آفرودیت است. وی با کادموس ازدواج کرد و از وی دارای یک پسر به نام پولیدر و چهار دختر به نامهای اتونوئه، اینو، سمله و آگاو شد. هارمونی فن موسیقی را به یونان وارد کرده است
لغت نامه دهخدا
(مُ)
آرمونی. درلغت بمعنای سازش و تناسب است و در اصطلاح موسیقی در فارسی هماهنگی را به جای آن به کار می برند و عبارت ازصداهای مختلفی است که در یک آن همگی به گوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد. دانش هارمونی ساختۀ فکر بشر نیست و اصل آن از طبیعت گرفته شده است. زیرا در طبیعت بعضی از آواها با هم متناسب و هماهنگ اندو برخی دیگر هیچ تناسبی با هم ندارند. پس بشر در آغاز این دانش را از طبیعت گرفته و درصدد تکمیل و تدوین آن برآمده، تا علمی جداگانه شده است. نخستین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن ’هماهنگی’ آواها در قرون وسطی شروع شد و رفته رفته ترقی کرد تا در قرن هفدهم میلادی تدوین شد و موسیقیدان های بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیلۀ تکمیل این فن پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. متأسفانه تا چند سال پیش، از این قسمت اثری در کشور ما دیده نمی شد و تنها نمایندۀ آن موسیقی نظامی بود. ولی هنوزهم مردم با آن آشنایی ندارند و گوشها طوری تربیت نشده است که بتواند چند آوا را با هم در آن واحد درک کند و لذت ببرد. تنها کسانی که موسیقی فرنگی زیاد شنیده اند بتدریج با ارکستر هماهنگ مأنوس شده اند. عنصر اصلی این دانش سازشها است و آنها چند نت مختلف اند که در یک آن با هم شنیده میشوند سازشها ممکن است از دویا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و در این صورت به سازشهای دوصدایی و سه صدایی و پنج صدایی موسوم می شود هر یک از سازشها دارای چند نوت است که بایدبا هم نواخته شود. بهترین سازهایی که با آنها سازش خوب اجرا میشود پیانو و ارگ است. اگر هر یک از سازشهای فوق را با پیانو بزنیم و به صدایی که از آن برمیخیزد زمانی گوش کنیم بدین خواهیم رسید که این صداها چه رابطه ای دارند. و از اینکه انسان میتواند در یک آن چند صدا را با گوش خود بشنود لذت خاصی احساس می کنیم. سازشهای مختلف چون به دنبال یکدیگر شنیده شود بایدبا قاعده های مخصوصی تنظیم یافته باشد. پس هارمونی (هماهنگی) دانش ترکیب سازشها و قواعد ارتباط و اتصال آنهاست. (نظری به موسیقی روح اﷲ خالقی بخش 1 ص 149). این کلمه را در فارسی به صورت هارمنی هم می نویسند
لغت نامه دهخدا
(گَ مِ)
دهی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان، واقع در 40000گزی شمال خاوری زرند و 6000گزی باختر راه مالرو زرند و راور. هوای آن سرد و دارای 99 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و تریاک و شغل اهالی زراعت است و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ئی یَ)
دهی کوچک است از دهستان جوزم و دهج بخش شهربابک از شهرستان یزد. در 40هزارگزی شمال باختر شهربابک و 21هزارگزی راه شهربابک به خبر. منطقۀکوهستانی معتدل و مالاریائی است. آب آن از قنات و محصول وی غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ)
دهی است از دهستان فتح آباد از بخش بافت شهرستان سیرجان که در 18 هزارگزی باختر بافت و 2 هزارگزی شمال راه فرعی گوغرحشون واقع وجلگه ای است معتدل و دارای 203 تن سکنه. از قنات مشروب میشود و محصول عمده اش غله، حبوبات و کار مردم زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُ یُ)
هارمنیم. گونه ای ابزار بادی موسیقی است که دارای صفحۀ کلید است به عبارت دیگر آلت موسیقی بدون لوله ای است که نی آزاد یا لوله های صوتی آزادی در آن تعبیه شده است.
هارمونیم و دستگاههای تکمیل شدۀ بعدی آن که در امریکا مرسوم است، به نام آلات بادی آزاد خوانده می شود. و نت های موسیقی بوسیلۀ زبانه ها یا (براس) که لغت فنی آن ویبراتر است (مرتعش کننده) تولید میشود. ویبراتر بر روی قالب مستطیل شکلی سوار شده است که به آسانی میتواند در وسط آن عقب و جلو برود. و لوله های هوا مانند ارگ های کلیسا بوسیلۀ یک سوراخ پوشیده شده و در هر ارتعاشی از یک سو ضربه ایجاد میگردد. ویبراتر توسط حرکت هوا با دمیدن های متوالی منظم میشود و بدین وسیله شدت آواز تعیین میگردد. تفاوت هارمونیم باارگ امریکایی این است که در اولی وسیلۀ هوا جریان را بسوی بالا میبرد، در حالی که در نوع اخیر جریان بطرف پایین سرازیر میشود
لغت نامه دهخدا
(جَ)
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم در 5 هزارگزی جنوب راین و 6 هزارگزی جنوب راه فرعی راین به نی بید واقع است و 2 خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ص 406)
لغت نامه دهخدا
نام زن موهومی در افسانه های یونان و گویا همسر هرمس بود و در زمرۀ ارباب انواع کبیر به شمار میرفت، کنایه ازتوازن عالم نیز بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(هََ تِ)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ)
دهی از بخش حومه شهرستان نائین است که 108 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی از دهستان سیلوئیه بخش زرند شهرستان جیرفت. در 30هزارگزی جنوب زرند و 7هزارگزی باختر راه مال رو زرند به رفسنجان. منطقه کوهستانی و سردسیر. آب آن از قنات، محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. در 18هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه. سر راه جیرفت به ساردوئیه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان جیرفت، در شمال باختری جیرفت واقع، و از طرف شمال به بخش راین، از خاور به بخش جبال بارز و از جنوب به بخش سبزواران، و از باختران به بخش بافت محدود است. اراضی آن کوهستانی و جنگلی، و هوای آن سردسیر، فقط دهستان اسفندقۀ آن گرمسیر است. بلندترین کوه این بخش کوه بهر آسمان است که ارتفاع قلۀآن 3497 گز است. آب آن از رودخانه و چشمه و قنات، ومحصول آن غلات و لبنیات است، و اهالی آن به زراعت و مالداری اشتغال دارند. این بخش 18800 تن سکنه دارد واز 552 آبادی و 9 دهستان باین شرح تشکیل شده است:
1- دهستان ساردوئیه: با 78 آبادی و 3785 تن سکنه. 2- دهستان گروه: با 36 آبادی و 1477 تن سکنه. 3- دهستان دلفارد: با 83 آبادی و 1485 تن سکنه. 4- دهستان سرویزن با 43 آبادی 1485 تن سکنه. 5- دهستان سرمشک: با 27 آبادی و 999 تن سکنه. 6- دهستان هترا:با 51 آبادی و 2047 تن سکنه. 7- دهستان گور: با 67آبادی و 2463 تن سکنه. 8- دهستان بهر آسمان: با 111 آبادی و 1884 تن سکنه. 9- دهستان اسفندقه: با 47 آبادی و 3255 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
یکی از دهستانهای نه گانه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، که از 78 آبادی تشکیل شده و 3785 تن سکنه دارد. و مرکز آن قریۀ درمزار است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
مرکز ناحیۀ مورت -و-موزل و ناحیۀ اداری نانسی است و در ساحل مادن واقع شده است و 420 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
برازش هماهنگی صداهای مختلفی که همگی در یک آن بگوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
هم آهنگ انگلیسی هماهنگ همساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
((مُ))
سازگاری اجزا با یکدیگر، هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
((مُ))
دارای هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین