جدول جو
جدول جو

معنی هارداشم - جستجوی لغت در جدول جو

هارداشم
پدر هفتم زرتشت که در اوستا آن را ارجذارشم گویند، رجوع به جدول برابر ص 69 کتاب مزدیسنا وتأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف محمد معین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اردشام
تصویر اردشام
(پسرانه)
پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسله اشکانیان ارمنستان
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ)
ارشام. پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان. وی به سال 38 قبل از میلاد بسلطنت رسید و او را ماآنوسافلول نیز نامیده اند. (ایران باستان ص 2636)
لغت نامه دهخدا
(اَ شِ)
بزبان ارمنی اردشیر (ارتخشیر، ارته خشثره) را ارداشس گفته اند و چند تن از بزرگان ارمنستان بدین نام خوانده شده اند از آن جمله: ارداشس (برومی: آرتاکسیاس) پسر ارتاواسد. رومیان پس از تصرف ارمنستان (در عصر اشک چهاردهم فرهاد چهارم) ارداشس را که ارمنیان بجای پدر بسلطنت نشانده بودند، شکست دادند و اوبدربار فرهاد چهارم اشکانی فرار کرد. (ایران باستان ص 2375). ارداشس پسر ارشک، وی 26 سال در ارمنستان سلطنت کرد و ارشک کبیر (یا ارشگان) پسر اوست. (ایران باستان ص 2585). ارداشس نوۀ وال ارشک پادشاه ارمنستان که مورد علاقۀ جدّ خویش بود. (ایران باستان ص 2586 و 2587). ارداشس پادشاه ارمنستان (از خاندان اشکانی) ، وی پس از ارشک 25 سال سلطنت کرد. (ایران باستان ص 2598). ارداشس برادر اروآن، پسر ارشک، پادشاه ارمنستان (از خاندان اشکانی) وی 52 سال سلطنت کرد. (ایران باستان ص 2597). ارداشس پسر سندروگ وی پس از سندروگ (خواهر آبگار) از پادشاهان ارمنستان (از خاندان اشکانی) 41 سال حکومت کرد. (ایران باستان ص 2598).
لروب نای ادسی نویسندۀ شامی گوید (از فصل بیست وهشتم کتاب موسی خورونی) : وقتی که آبگار (پادشاه خسرون دست نشاندۀ دولت پارت) بپارس (یعنی ایران) رفت، دید آرداشس پسر آرشاویر بر تخت نشسته و برادرهای او با وی در مجادله هستند، زیرا او میخواست بر آنان سلطنت کند و این برخلاف میل برادران بود. از این جهت آرداشس آنانرا از هر طرف محاصره و تهدید کرد که همه آنان را معدوم گرداند جدائی و منازعه بین سربازان و اقرباء و متحدین ایشان حکمفرما بود، زیرا شاه ارشاویر سه پسر و یک دختر داشت. بزرگترین پسر وی آرداشس بود، دوم قارن، سوم سورن. خواهرشان گشم نام زن سردار تمامی آریک ها بود و ارشاویرا او را بدامادی برگزیده بود. آبگار به پسران ارشاویر تکلیف کرد صلح کنند و بدین شرایط برادران آشتی کردند: آرداشس سلطان باشد و پس از او اعقاب وی بسلطنت رسند. (ایران باستان صص 2600- 2602، و نیز ص 2609 و 2610)
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه خوی و جلفا میان قهوه خانه آجی و جلفا در 52هزارگزی خوی
لغت نامه دهخدا
(کِ یَ / یِ نِ)
همیشه بودن.
لغت نامه دهخدا
بر جایی ابر، برگ آوردن درخت، هی کردن هین کردن شتر، خاکریزی (معین) همیشه بودن ساکن و پا بر جا بودن، رام ساختن خاک ریزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اردام
تصویر اردام
((اِ))
همیشه بودن، ساکن و پابرجا بودن، رام ساختن، خاک ریزی کردن
فرهنگ فارسی معین