جدول جو
جدول جو

معنی هارتل - جستجوی لغت در جدول جو

هارتل
(تِ)
گیوم شوالیه دو. زبانشناس اتریشی که در سال 1839 میلادی در هوف (مراوی) متولد شد و در سال 1907 میلادی در وین درگذشت. در وین استاد زبانشناسی بود. آثار زیر از اوست: مطالعات همری (1871- 1874) ، مطالعاتی درباره دموستن (1877- 1878) و مطالعاتی درباره حقوق مدنی آتنی و منابع آن (1878)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ائتلاف صاحبان چند کارخانه یا مؤسسه برای ثابت نگه داشتن بهای اجناس و محصولات خود، اتحادیه چند شرکت بزرگ اقتصادی برای کنترل قیمت ها
فرهنگ فارسی عمید
(تِ)
شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود
لغت نامه دهخدا
هربرت (هامیلتون) (1879-1941 میلادی)، آهنگساز و رهبر ارکستر ایرلندی ’هاله ارکستر’ در طی سالهای 1920-1933 میلادی و مصنف سمفونی به نام ایرلند ویک ویولون کنسرتو، کانتات و مقدار زیادی آواز و ... و همچنین پیانیست و ارگ نواز بود و نیز چند قطعه معروف از آثار هندل را به صورت کاملاً تازه و بدیع برای ارکستر تنظیم نموده است
ژرژلویی، عالم کشاورزی آلمان که به سال 1764 میلادی در گلادنباخ نزدیک ماربورگ متولد شد و در سال 1837 در برلن درگذشت، آثار عمده اش عبارتند از: دستور نگهداری جنگلها (1781) و آزمایش های طبیعی درباره بازده بین نیروی مولد حرارت و وزن چوب جنگلهای آلمان (1814)
لغت نامه دهخدا
(اَ تُ)
حصن یا قریه ای است بیمن از حازّه بنی شهاب. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
مرد گنگلاج. کندزبان، خوردن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) ، ارتمام فصیل، تازه کوهان آوردن کره شتر
لغت نامه دهخدا
سالمون آلکساندر، نقاش انگلیسی که در سال 1806 میلادی در پلیمث متولد شد، و در سال 1881 در لندن درگذشت، در آغاز به مینیاتور دلبستگی پیدا کرد، سپس به ساختن صحنه های تاریخی پرداخت، در سال 1840 میلادی به عضویت آکادمی پذیرفته شد ودر سال 1841 میلادی مسافرتی به ایتالیا کرد، در سال 1855 میلادی به جای لسلی استاد نقاشی آکادمی روایال شد، این هنرمند بر تصور نیرومند خویش مهارتی عظیم افزوده است، از پرده های جالب وی ’آنا’، ’مادر ساموئل’، ’کشیش بزرگ الی’ و ’مرگ الهامی’ را میتوان نام برد
لغت نامه دهخدا
(تِ)
ابر پیوسته بارنده. (منتهی الارب) (آنندراج). ابر بسیار بارنده. (از منتخب و لطائف) (غیاث اللغات). ابر بسیاربارنده. ج، هتّل. (ناظم الاطباء). هاطل. رجوع به هاطل شود
لغت نامه دهخدا
شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتل
تصویر ارتل
کند زبان، سامانیافته
فرهنگ لغت هوشیار
((تِ))
اتحادیه ای مرکب از چند شرکت یا مؤسسه اقتصادی برای در دست گرفتن بازار و نرخ ها
فرهنگ فارسی معین
شرکت، شرکت فراملیتی، کمپانی، کنسرسیوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تکیه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی