جدول جو
جدول جو

معنی هاربورگ - جستجوی لغت در جدول جو

هاربورگ
(دَ)
از شهرهای آلمان (ایالت هانور) (حاکم نشین لونبورگ در کنار رود خانه الب واقع شده است و 22345 تن سکنه دارد. دارای کارخانه های ماشین سازی و محصولات شیمیائی، انواع چرم، توتون، و کارخانه های قندسازی است و نیز محل صدور زغال سنگ، روغن نباتی، توتون، ادویه و غیره میباشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شهر کوچکی است در فرانسه، در ایالت موزل، در کنار رود خانه سار، و10500 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
بزرگترین بندر آلمان که در دهانۀ رود الب در دریای شمال واقع است، این شهر بعد از برلین بزرگترین شهرهای این کشور میباشد، 34 بازرگانی آلمان از طریق این بندر انجام میشود و چون در دهانۀ رود الب قرار گرفته و این رود قابل کشتیرانی است، طبعاً این وضع به بازرگانی این بندر کمک بزرگی کرده، ماشین آلات، پارچه و مواد شیمیائی قسمتی توسط راه آهن و پاره ای بوسیلۀ راههای آبی از نقاط مختلف آلمان به این بندر وارد و به بازارهای دنیا برای فروش صادر میشوند، هامبورگ مرکز قندسازی، تصفیۀ نفت، فلزکاری و کشتی سازی آلمان است، جمعیت آن مطابق آمار سال 1950م، 160560 تن میباشد
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ)
چهار ورق، در اصطلاح بازی آس ورقهائی که بر آنها صورت تک خال، شاه، بی بی و سرباز نقش است. رجوع به چاربرگ شود
لغت نامه دهخدا
ناحیه ای است پرنس نشین در آلمان که تابع دوک نشینی بزرگ ’مکلنبورگ اشورین’، و در منتهای شمال غربی این دوک نشین قرار دارد، سکنۀ آن 16600 تن و مرکز آن قصبه شونبورگ است، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ بَ)
گل ابریشم. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به گل ابریشم شود
لغت نامه دهخدا
خانوادۀ آلمانی، که اصل آن از سواب بود، این خاندان به نام و به قلعۀ مستحکمی که در آرگوی سویس واقع بود منسوب است، از افراد خانوادۀ مزبور، آلبر لو ریش (1153-1199 میلادی) قلمرو قابل ملاحظه ای در سویس و آلزاس به دست آورد و رودلف دو هابسبورگ بر اریکۀ امپراتوری تکیه زد، علاوه بر این، بعضی از افراد این خانواده بوهم، هنگری، اسپانی، املاک خالصۀ اتریش، ندرلند و قسمتی از ایتالیا را متصرف شدند، و با ازدواج ماری ترز دختر امپراتور شارل ششم با دوک فرانسوای سوم قلمرو ماری ترز به خانوادۀ لورن انتقال یافت، دوک فرانسوای سوم که بعداً امپراتور فرانسوی اول (1745-1765 میلادی) گردید، نام لورن هابسبورگ را به فرزندان خود بخشید
لغت نامه دهخدا
(بَ)
چاربرگ مختلف در بازی آس. چهار ورق مختلف بازی، (تک خال و شاه و بی بی و سرباز)
نام گلی است. (آنندراج) ، لالۀ کوهی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کمونی در کالوادو از ناحیۀ کان، سکنه 2036 تن، دارای راه آهن و حمامهای دریایی
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نام ناحیه ای در هند، چنانکه در کتاب ’سنکهت براهمهر’ آمده است. (ماللهند ص 149)
لغت نامه دهخدا
اسم ترکی فودنج است، (فهرست مخزن الادویه)، یارپوز، رجوع به فودنج و پونه شود
لغت نامه دهخدا
گیاهی ازتیره مرکبان که پایااست ودرحاشیه راههاودرنواحی نسبتا خشک میروید ساقه اش توخالی است وبرگهایش ظریف وطویل ودارای بریدگیهای زیادی است. گلهایش سفیدیا صورتی ومعطرمیباشندودرانتهای ساقه بشکل دیهیم قرارمیگیرند، پرچمی، قندیل چیچکی ام الف ورقه علق هزاربرگ علف پشه علف کک
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی گیاه دارویی که برای مقاوم کردن پوست به پای بندند
فرهنگ گویش مازندرانی