- هادیات
- جمع هادیه، پیشروان رمه پیشروان گله
معنی هادیات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رادیاتور فرانسوی سر برغ تابشگر
غادیه ها، صبح ها، بامدادان، جمع واژۀ غادیه
صدمین سورۀ قرآن کریم، مکی و دارای ۱۱ آیه، والعادیات
مؤنث واژۀ عادّی، ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است، معمول، متداول، آنچه برتری و امتیازی ندارد، معمولی
مؤنث واژۀ عادّی، ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است، معمول، متداول، آنچه برتری و امتیازی ندارد، معمولی
جمع عادیه، باز دارنده ها تازندگان دوندگان آیینی ها، نام یکی از سیمناد های نپی مونث عادی جمع عادیات
ابر بامدادی، جمع غادیات غوادی، باران بامدادی، بامداد، مونث غادی در بامداد رونده، جمع غوادی
جسمیات، مقابل مجردات، هر چیز که مادی باشد
باج، پاژ
پایندگی ها، جمع ابدیه جاودانیها پایندگیها، عقول و نفوس مجرد را از جهت آنکه در معرض فنا و زوال و کون و فساد نیستند ابدیات نامیده اند
دانشهای متعلق بادب
بازمانده ها
جمع ذاریه، بادها
پایندگی ها
فرهنگ
جمع بهاریه قصایدی که درباره بهار گفته شود: (بهار آمد بهار آمد بهاریات باید گفت بگو ترجیع تا گویم شکوفه از کجا بشکفت) (مولوی)
دیندار متدین دین دار بادین مقابل بی دیانت بی دین
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
فرانسوی پرتو افکن تابا، شخانه خیز جایی در آسمان به گمان آن که شخانه (شهاب) از آن جا خاسته
جمع راسیه، ایستاها کوه های استوار
گربه دشتیان
مونث زاکی
فرانسوی آزارگرا کسی که مبتلا به سادیسم است
جمع زهدیه آنجه درباره زهد و پارسایی گفته و نوشته شود:) چنانکه من در زهدیات گفتم (قابوسنامه)
جمع حادث، نو شدگان رخ بستگان، رخداد ها جمع حادثه پیش آمدها
طبیعت خوی. سجیه خاصه، فایده اثر، جمع خصائص (خصایص) خاصیت
موش کوریان
معاون دادستان وکیل عمومی
جمع تعدی
جمع تکدی
جمع تادیب
جمع تادب
مشککیان