جدول جو
جدول جو

معنی نیکوگفتار - جستجوی لغت در جدول جو

نیکوگفتار
(گُ)
نکوگوی. نیکوبیان. خوش گفتار
لغت نامه دهخدا
نیکوگفتار
خوش بیان، خوش سخن، خوش کلام، خوش گفتار
متضاد: بدگفتار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
خوش بیانی. فصاحت
لغت نامه دهخدا
(رَ)
خوش رفتار
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نیکوگفتار. خوش بیان. نیکوسخن
لغت نامه دهخدا
(نِ گُ)
نکوگوی. خوش سخن. نیکوکلام. که گفتاری خوش و پسندیده دارد
لغت نامه دهخدا
(نِ گُ)
نکوگفتار بودن. رجوع به نیکوگفتاری و نکوگفتار شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نیکوسخنی. نیک گفتار بودن
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نیکوروش. که رفتاری خوب و پسندیده دارد. خوش رفتار
لغت نامه دهخدا
(نِ رَ)
نکوسیرت. نیکوروش. خوش رفتار. خلیق. مهربان
لغت نامه دهخدا
(لُ نَ)
نیکو گفتن. تحسین. تعریف. (فرهنگ فارسی معین). دعا. نیایش. ثنا. ستایش. (ناظم الاطباء). مقابل بدگوئی. ذکر خیر: امیدوار کرد که در باب وی هرچه میسر گردد از عنایت و نیکوگفت هیچ باقی نگذارد. (تاریخ بیهقی ص 30)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نکورفتار
تصویر نکورفتار
خوشرفتار و خلیق و مهربان
فرهنگ لغت هوشیار