جدول جو
جدول جو

معنی نیکوکاری - جستجوی لغت در جدول جو

نیکوکاری
لطف، کرم، احسان، برّ، (السامی)، خوبی، مبرت، (یادداشت مؤلف)، خیر، کار خیر کردن، دستگیری: هرکه اخبار گذشتگان را بخواند ... بتواند دانست که نیکوکاری چیست ... و چیست که از مردم یادگار ماند، (تاریخ بیهقی)، تا بدان حد که سلاطین روزگار را در نیکوکاری بدو تشبیه کنند، (کلیله و دمنه)، علم به کردار نیک جمال گیرد که میوۀ درخت دانش نیکوکاری و کم آزاری است، (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
نیکوکاری
احسان، بخشش، کرم، نکوکرداری، نیک کنشی
متضاد: بدکرداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
شخص درستکار و خوش رفتار و بخشنده
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
نیکوکاری. حسن عمل. (یادداشت مؤلف). خیر. خیررسانی. کار نیک کردن. عمل نکوکار:
یکی راه بی باکی و پربدی
دگر ره نکوکاری و بخردی.
فردوسی.
دل مردم به نکو کار توان برد ز راه
بر نکوکاری هرگز نکند خلق زیان.
فرخی.
زهی اندر جهانداری و بیداری چو افریدون
زهی اندر نکوکاری و هشیاری چو نوشروان.
فرخی.
به رنج است آن کش هنرها مه است
نکوکاری و نیکنامی به است.
اسدی.
نکوکاری ارچه بر خوشخوئی است
بسی جای زشتی به از نیکوئی است.
اسدی.
و خود را به نکوکاری به مردمان بنمای. (منتخب قابوسنامه ص 24).
ای خنک آنکو نکوکاری کند
زور را بگذارد و زاری کند.
مولوی.
نیاید نکوکاری از بدرگان
محال است دوزندگی از سگان.
سعدی.
نکوکاری از مردم نیک رای
یکی را به ده می نویسد خدای.
سعدی.
شکوه و لشکر و جاه وجلال و مالت هست
ولی به کار نیاید بجز نکوکاری.
سعدی.
برجای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
خوب کار کردن، (فرهنگ فارسی معین)، پرکاری، نیکوکاری، نیکوکرداری، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
منعم، خیرخواه، (ناظم الاطباء) خیر، بارّ، برّ، محسن، صالح، کریم، مفضل، (یادداشت مؤلف)، مقابل بدکار:
میر نیکوکار و میر حق شناس
مهربانتر میر و فرختر مهی،
منوچهری (دیوان ص 111)،
خدا عوض می دهد به او هم صحبتی پیغمبران نیکوکار را، (تاریخ بیهقی ص 310)، حجت خدا بود پیش او تا او بترساند ستمکاران را و بشارت دهد نیکوکاران را، (تاریخ بیهقی ص 308)، هیچکس از بنی اسراییل مجاهد و غازی نبود مگر یوشع و سخت نیکوکار بود، (قصص الانبیاء ص 129)، خدا کار نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت، (قصص الانبیاء ص 84)، روی چون روز نیکوکاران و زلف چون شب گناهکاران، (سندبادنامه ص 212)،
تو نیکوکار باش و بد میندیش
بدی کردند و نیکی با تن خویش،
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیم کاری
تصویر نیم کاری
مزدوری: (دراز لعلش به درج تنگاری مه ازرویش بشغل نیم کاری) (امیر خسرو. فرنظا)، شاگردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکو کار
تصویر نیکو کار
آنکه خوب کار کند، نیکو کار نیکو کردار: مقابل بد کار بد کردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک کاری
تصویر نیک کاری
خوب کار کردن، نیکو کاری نیکو کرداری مقابل بد کاری بد کرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
محسن، صالح، مفضل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکوکاری
تصویر نکوکاری
احسان
فرهنگ واژه فارسی سره
بخشنده، خیر، درستکار، صالح، کریم، محسن، نکوکردار، نیک کنش، نیکوکردار
متضاد: بدکردار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
المتبرّع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
Benevolent, Philanthropist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
bienveillant, philanthrope
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
慈悲深い , 慈善家
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بانی خیر، نیکوکار، با فضیلت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
نیکوکار , نیکوکار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
กรุณา , ผู้ใจบุญ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
dermawan, filantropi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
טוב לב , פִּילוֹנתרוֹפּ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
mwenye huruma, mfadhili
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
仁慈的 , 慈善家
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
benevolente, filantropo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
자비로운 , 박애주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
hayırsever
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
দয়ালু , সমাজসেবক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
benevolo, filantropo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
wohlwollend, Philanthrop
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
welwillend, filantroop
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
благодійний , філантроп
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
доброжелательный , филантроп
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
życzliwy, filantrop
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
benevolente, filántropo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نیکوکار
تصویر نیکوکار
दयालु , परोपकारी
دیکشنری فارسی به هندی