جدول جو
جدول جو

معنی نیکورفتار - جستجوی لغت در جدول جو

نیکورفتار
(رَ)
خوش رفتار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
نکوگوی. نیکوبیان. خوش گفتار
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نیکوروش. که رفتاری خوب و پسندیده دارد. خوش رفتار
لغت نامه دهخدا
(نِ رَ)
نکوسیرت. نیکوروش. خوش رفتار. خلیق. مهربان
لغت نامه دهخدا
(نِ رَ)
نکورفتار بودن. رجوع به نکورفتار شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
خوش بیانی. فصاحت
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نیکوگفتار. خوش بیان. نیکوسخن
لغت نامه دهخدا
(رَ)
خوش رفتاری
لغت نامه دهخدا
(نِ گُ)
نکوگوی. خوش سخن. نیکوکلام. که گفتاری خوش و پسندیده دارد
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو رَ)
نوبه پاآمده. نوقدم. (از آنندراج). کودکی که به تازگی راه رفتن را آموخته است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نکورفتار
تصویر نکورفتار
خوشرفتار و خلیق و مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
خوش بیان، خوش سخن، خوش کلام، خوش گفتار
متضاد: بدگفتار
فرهنگ واژه مترادف متضاد