جدول جو
جدول جو

معنی نیکروز - جستجوی لغت در جدول جو

نیکروز
خوشبخت، رستگار، سعادتمند، سعید
متضاد: سیه روز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیکناز
تصویر نیکناز
(دخترانه)
آنکه دارای عشوه و غمزه ای خوب و نیکوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیکورو
تصویر نیکورو
خوب رو، خوشگل، زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیمروز
تصویر نیمروز
هنگام ظهر، میان روز، وسط روز، ظهر، نیمه ای از روز، کنایه از جنوب، در موسیقی از الحان سی گانه باربد، برای مثال چو گفتی نیمروز مجلس افروز / خرد بیخود بدی تا نیمۀ روز (نظامی۱۴ - ۱۰۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک رو
تصویر نیک رو
زیبارو، خوش رو
فرهنگ فارسی عمید
جانور ذره بینی که در همه جا پیدا می شود و باعث تولید یا سرایت بیماری در انسان و حیوان می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک روز
تصویر نیک روز
خوشبخت، سعادتمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میکرون
تصویر میکرون
واحد اندازه گیری طول اشیای کوچک، برابر با یک هزارم میلی متر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک روش
تصویر نیک روش
آنکه رفتار و کردار نیکو دارد، نیکوروش، خوش رفتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرروز
تصویر تیرروز
روز سیزدهم از هر ماه خورشیدی، روز تیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیکوروش
تصویر نیکوروش
خوش رفتار، نیکوکار، خوش طینت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکروز
تصویر نکروز
مرگ موضعی بافت های آسیب دیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک رو
تصویر نیک رو
نیک رونده، خوش رو، خوش راه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ بَ)
تره. گندنا. رطل. قرط. کسراث. (دزی ج 1 ص 131)
لغت نامه دهخدا
محله ای است از سمرقند که شراب آن به خوبی مشهور است، و فناروز تصحیف است، (انجمن آرا)، رجوع به فناروز شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
نوروز. (مهذب الاسماء) (دستورالاخوان) (منتهی الارب) (جهانگیری). معرب نوروز است. رجوع به نوروز در این لغت نامه و نیز رجوع به المعرب جوالیقی ج 1 ص 340 و الجماهر ص 53 و دزی ج 6 ص 742 شود: روز نیروز ساعت دوم... از ابرشتجان بیرون آمد. (تاریخ قم ص 243)
لغت نامه دهخدا
عنوانی که به سیستان می دادند، (فرهنگ لغات شاهنامه)، زابل، (جهانگیری) ولایت سیستان، (برهان قاطع) (آنندراج) (غیاث اللغات) (انجمن آرا) (از جهانگیری) (رشیدی) (معجم البلدان) :
همان نیمروز از تو خالی مباد
که چون تو ندیده ست گیتی به یاد،
فردوسی،
سوی نیمروز آمد از راه بست
همه روی گیتی ز دشمن بشست،
فردوسی،
چوآمد به نزدیکی نیمروز
خبر شد به سالار گیتی فروز،
فردوسی،
نیمروز امروز از خواجه و از گوهر او
بیش از آن نازد کز سام یل و رستم زر،
فرخی،
نه خرد ولایتی است خراسان و هندوستان و سند و نیمروز و خوارزم، (تاریخ بیهقی)، اما در نیم روز دو قول گویند: یکی آنکه خسروان را در سالی یک روز مظالم بودی که داوری یک ساله را مظالم کردندی، آن همه جهانیان به نیمروز راست گشتی و مظلومان سیستان را جداگانه نیم روز بایستی و بوالفرج بغدادی گوید نه چنین است اما حکمای عالم جهان را بخشش کردند بر برآمدن و فروشدن خورشید به نیمروز و حد آن چنان باشد که از سوی مشرق در آنجا که خورشید به کوتاه ترین روزی برآید و از سوی مغرب از آنجا که خورشید به درازترین روزی فروشود و این علم به حساب معلوم گردد، (تاریخ سیستان) (یادداشت مؤلف)، و این جمله را به چهار قسمت کرده اند خراسان و ایران و نیم روز و باختر، هرچه حد شمال است باختر گویند و هرچه حد جنوب است نیمروز گویند ... (تاریخ سیستان)، ما را یارگی نباشد که اندر پیش سواران ملک نیمروز به میدان اندر شویم، (تاریخ سیستان)،
ور به خرابی فتد از مملکت
گرسنه خسبد ملک نیمروز،
سعدی
لغت نامه دهخدا
سعید، سعادتمند، خوشبخت، نیک اختر:
جهاندار نیک اختر نیک روز
شما را سپرد آن زمان نیمروز،
فردوسی،
دگر آتش ز جام می فروزان
نشاط او چو بخت نیک روزان،
فخرالدین اسعد،
یافتستی روزگار امروز کن
خویشتن را نیک روز و نیک فال،
ناصرخسرو،
بدان را نیک دارید ای عزیزان
که خوبان خود عزیز و نیک روزند،
سعدی،
یکی گفتش ای خسرو نیک روز
ز دیبای چینی قبائی بدوز،
سعدی
لغت نامه دهخدا
نیک روز، روزبه، خوش بخت
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیکو روز
تصویر نیکو روز
نیک روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک رو
تصویر نیک رو
نیک رونده خوش رو: (جواد اسب نیک رو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک روش
تصویر نیک روش
دارای رفتار نیک خوش رفتار نیکو کردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک روی
تصویر نیک روی
حالت و کیفیت نیک رو: خوش روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکروب
تصویر میکروب
جانوران ذره بینی بسیار کوچک که باعث بیماری می گردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکرون
تصویر میکرون
یک هزارم میلی متر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکرو
تصویر نیکرو
جواد، رهوار، اسب خوش راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیرروز
تصویر تیرروز
روز سیزدهم از هر ماه شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکرون
تصویر میکرون
((رُ))
واحد طول برابر یک میلیونم متر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میکروب
تصویر میکروب
((رُ))
میکرب، جانداران ریز ذره بینی که در آب، هوا و خاک و غیره وجود دارند و تولید بیماری های گوناگون می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیک روز
تصویر نیک روز
بختیار، سعادتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیمروز
تصویر نیمروز
میان روز، وسط روز، نام سیستان، نام پرده ای از موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیروزا
تصویر نیروزا
مقوی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نیمروز
تصویر نیمروز
ظهر، جنوب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نیک روز
تصویر نیک روز
سلام
فرهنگ واژه فارسی سره
ظهر، خاور، مشرق
متضاد: پسین، باختر
فرهنگ واژه مترادف متضاد