جدول جو
جدول جو

معنی نیشدار - جستجوی لغت در جدول جو

نیشدار(رِقْ قَ وَ)
صاحب نیش، دارندۀ نیش، آنکه نیش دارد چون عقرب و مانند آن، (یادداشت مؤلف)، گزنده، نیش زن:
بیندیش از آن پشّۀ نیشدار
که نمرود را گفت سر پیش دار،
نظامی،
، ذوناب، آنکه نیش دارد، (فرهنگ فارسی معین)، حیوان درنده، آزارنده، زننده، (یادداشت مؤلف)، موهن، اهانت آمیز، (فرهنگ فارسی معین) : کنایه یا سخن نیشدار، طعنه و سخن ملامت آمیز و دلازاری که به قصد آزردن و توهین کسی ادا شود
لغت نامه دهخدا
نیشدار
مانند عقرب و غیره که نیش دارد، گزنده
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
فرهنگ لغت هوشیار
نیشدار
اهانت آمیز، تند، زننده، کنایه آمیز، گزنده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نیشدار
اللّدغة
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به عربی
نیشدار
Sardonic
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نیشدار
sardonique
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نیشدار
alaycı
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نیشدار
sardônico
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نیشدار
sardónico
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نیشدار
sardoniczny
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به لهستانی
نیشدار
саркастический
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به روسی
نیشدار
саркастичний
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نیشدار
sarcastisch
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به هلندی
نیشدار
sardonisch
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به آلمانی
نیشدار
व्यंग्यपूर्ण
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به هندی
نیشدار
sardonicamente
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نیشدار
냉소적인
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به کره ای
نیشدار
তীব্র বিদ্রূপাত্মক
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به بنگالی
نیشدار
زہریلا
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به اردو
نیشدار
เยาะเย้ย
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به تایلندی
نیشدار
sinis
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نیشدار
סרקסטי ומרושע
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به عبری
نیشدار
冷嘲热讽的
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به چینی
نیشدار
ya kejeli mno
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نیشدار
冷笑的な
تصویری از نیشدار
تصویر نیشدار
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
دارای نیش، کنایه از زننده و آزاردهنده
فرهنگ فارسی عمید
(دَ دا نَ / نِ)
آجر نبش دار، در اصطلاح بنایان، آجری که هر سوی قطر آن هموار و بی شکستگی باشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ / مِ)
جامه و فرش مستعمل که به کهنگی تمام نرسیده باشد، (آنندراج)، چیز مستعمل اما قابل استفاده، بین نو و کهنه، (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده از فرهنگ فارسی معین)، مستعملی که کهنه و فرسوده نیست:
افکنده طرح خرمی از سایه های نیم
دامان دشت ساخته نو فرش نیمدار،
اشرف (از آنندراج)،
می شود زیر پیچ دستارش
گلم نیمدار یک خروار،
شفائی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
درختی است که چوب آن برای سوخت و نجاری استعمال می شود و در جنگلهای ایران از آن یافت می شود، رجوع به نمدار شود
لغت نامه دهخدا
دارای پیش، دارای ضمه، ماما، قابله، (زمخشری)، مام ناف، پیش نشین،
حربه ای باشد بسیار بزرگ که از آهن و فولاد سازند و بر آن حلقه های چهار گوشه هم از فولاد تعبیه کنند و بدان خوک و گراز کشند، (برهان)، نیزۀ دسته ستبر و کوتاه که بدان خوک و گراز کشند، حربه ای باشد که از آهن و فولاد بسازند بر صورت نیزه و کوتاه تر از آن و چون بشکار خوک و گراز روند خوک بر ایشان حمله کندآنرا بر پیشانی گراز فرو کنند چنانکه نتواند پیش آمدن، و سپس او را با شمشیر و دشنه کشند، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیمدار
تصویر نیمدار
چیز مستعمل اما قابل استفاده بین نو و کهنه: کفش نیمدار کت نیمدار
فرهنگ لغت هوشیار
دارای پیش (جلو)، دارای ضمه (حرف)، حربه ای بسیار بزرگ مانند نیزه ای ستبر و کوتاه از آهن و فولاد که بر آن حلقه های چهارگوشه از فولاد تعبیه کنند و بدان خوک و گراز را کشند، ماما قابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
آن که نیش دارد، دارای نوک تیز، اهانت آمیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیمدار
تصویر نیمدار
چیز مستعمل اما قابل استفاده
فرهنگ فارسی معین
کارکرده، مستعمل
متضاد: نو
فرهنگ واژه مترادف متضاد