بخش حومه شهرستان نیشابور شامل سه دهستان به نام ریوند، مازول و دربقاضی و دارای 280 آبادی بزرگ و کوچک است و مجموع نفوس آن در حدود 42000 نفر می باشد. محصول عمده بخش غلات، پنبه، انواع میوه ها و شغل اهالی زراعت و کسب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
بخش حومه شهرستان نیشابور شامل سه دهستان به نام ریوند، مازول و دربقاضی و دارای 280 آبادی بزرگ و کوچک است و مجموع نفوس آن در حدود 42000 نفر می باشد. محصول عمده بخش غلات، پنبه، انواع میوه ها و شغل اهالی زراعت و کسب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
نشابور. نشاپور. نیشاپور. نیسابور. پهلوی: نیوشاهپور. نام اصلی آن نیوک شاهپوهر. بنای این شهر را از شاهپور اول دانسته اند و آن را یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم گفته اند. در دورۀ یزدگرد دوم (438- 457 میلادی) نیشابور مدتی محل اقامت او بوده است. در دورۀ آخر حکومت ساسانیان ظاهراً نیشابور اهمیت اولین را از دست داده است، زیرا نام آن شهر به ندرت دیده می شود. مسلمانان در حکومت عثمان بن عفان (26-35 ه. ق.) به صلح بدانجا درآمدند. در دورۀ طاهریان و سامانیان نیشابور از نو موقعیت دیرین خود را به دست آورد. در اواخر حکومت مسعود غزنوی که سلجوقیان به مشرق ایران هجوم آوردند طغرل این شهر را مقر خود ساخت. در دورۀ حکومت سنجر نیشابور مورد هجوم غزان واقع شد (548 ه. ق). یاقوت نویسد غزان هر که را در این شهر یافتند کشتند و مال او را گرفتند و شهر را آتش زدند. سپس یکی از غلامان سنجر به نام مؤید به نیشابور درآمد و مدرم را در یکی از محلات آن که شادیاخ نام داشت سکونت داد و شهر را آبادان کرد و باروئی بر گرد آن برآورد. اندک اندک نیشابور آبادان می شد که دیگر بار با هجوم مغولان (618 ه. ق.) ویران گردید. یاقوت که خود معاصر با مغولان بوده است چنین آرد: در حملۀ مغول مردمی که از شهرهای خراسان گریخته بودند در نیشابور گرد آمدند و این شهر را برای سکونت خود استوار ساختند. مغولان شهر را محاصره کردند. یکی از مردم نیشابور تیری افکند و داماد چنگیزخان را بکشت. چنگیزخان خود عازم تسخیر نیشابور شد و این شهر را بگرفت و مغولان هر موجود زنده که یافتند بکشتند و شهر را با خاک یکسان کردند. درباره جمعیت نیشابور در این عهد سخن را به مبالغت کشانده اند چنانکه عده ای مردم شهر را دوهزارهزار نوشته اند که پیداست بر اساسی نیست ولی هرگاه شمار مردم مقیم آن را در عصر پس از غزان با مردمی که از شهرهای مختلف خراسان بدانجا گریخته بودند در نظر گیریم عددی بزرگ خواهد شد. پس از حملۀ مغول دیگر هیچ گاه نیشابور نتوانست مقام گذشتۀ خود را به دست آورد. گذشته از قبر خیام و شیخ عطار که در نزدیکی این شهر واقع است، بنای امامزاده محروق را باید نام برد. این بنا از آثار قرن هشتم هجری است و گنبدی عالی و کاشی کاری های بسیار زیبا دارد. موقعیت امروزین. نیشابور یکی از شهرستانهای استان نهم کشور ایران است و محدود است از طرف شمال به کوه بینالود، ازغرب به شهرستان سبزوار، از شرق به بخش فریمان از شهرستان مشهد و بخش کدکن از شهرستان تربت حیدریه و از جنوب به شهرستان کاشمر. آب و هوای شهرستان نیشابور نسبت به پستی و بلندی در شمال و جنوب آن متفاوت است، به این ترتیب که هوای بخشهای سرولایت، قدمگاه، فدیشه وحومه معتدل و هوای قراء و قصباتی که در کوه و دره های بینالود واقع شده اند سرد است، لیکن دهستان عشق آبادو طاغنکوه که در جنوب این شهرستان قرار دارند شوره زار و گرمسیر است به خصوص در فصل بهار و پائیز بادهای شدیدی در این محل می وزد، در بعض سالها بر اثر شدت وزش باد قسمتی از زراعت اهالی زیر شن مستور می شود. در شمال شهرستان رشته ارتفاعاتی به نام بینالود از شمال غربی سرولایت تا جلگه رخ امتداد دارد که حد طبیعی بین شهرستان مشهد و نیشابور است و مهمترین قلل آن به بلندی 3300 گز است. ارتفاعات دیگری در قسمت جنوب غربی شهرستان است به نام طاغنکوه و کوه جسته که حد فاصل بین شهرستان سبزوار و نیشابور است ومرتفعترین قلل آن 2100 گز می باشد، در منطقۀ نیشابور رود خانه مهمی که دائماً جریان داشته باشد وجود ندارد چند رشته رودهای محلی که در موقع بهار از کوه بینالود سرچشمه گرفته و قراء و قصباتی را که در مسیر آنها واقع است مشروب می نمایند عبارتند از رود خانه فاروب رمان، رود خانه دررود، فرزدق، شمس آباد، بوژآباد، نیردباد بالا و پائین. راه آهن تهران به مشهد در جنوب شهر و به موازات جادۀ تهران - مشهد عبور می کند. شهرستان نیشابور از چهار دهستان به نام حومه، سرولایت، فدیشه و قدمگاه تشکیل شده و دارای 634 آبادی است و مجموع نفوس آن در حدود 180000 نفر می باشد. شهر نیشابور. شهر زیبا و خوش آب و هوای نیشابور بر سر راه تهران به مشهد واقع شده است و فاصله آن نسبت به شهرهای اطراف به شرح زیر است: تا تهران 776، تا مشهد 137 و تا سبزوار 176 کیلومتر است. شهر نیشابور در 58 درجه و 48 دقیقۀ طول شرقی و 36 درجه و 14 دقیقۀ عرض جغرافیایی واقع است و ارتفاع آن از سطح دریا 1193 گز است، بنابراین 182 گز از مشهد مرتفعتر می باشد. این شهر یکی از شهرهای تاریخی و آباد و پرجمعیت ترین شهرهای ایران بوده که در ف تنه مغول ویران و نفوس آن قتل عام شده اند. به طوری که تاریخ نشان می دهد نیشابور در ازمنۀ قدیم در حدود یک میلیون جمعیت و 12هزار قنات داشته که در شهر و قراء و قصبات آن جاری بوده. آثار و علائمی که در اطراف شهر کشف شده نشان می دهد که وسعت شهر چند برابر وسعت فعلی بوده است. شهر نیشابور مطابق آخرین صورت ادارۀ آمار دارای 24270 نفر جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
نشابور. نشاپور. نیشاپور. نیسابور. پهلوی: نیوشاهپور. نام اصلی آن نیوک شاهپوهر. بنای این شهر را از شاهپور اول دانسته اند و آن را یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم گفته اند. در دورۀ یزدگرد دوم (438- 457 میلادی) نیشابور مدتی محل اقامت او بوده است. در دورۀ آخر حکومت ساسانیان ظاهراً نیشابور اهمیت اولین را از دست داده است، زیرا نام آن شهر به ندرت دیده می شود. مسلمانان در حکومت عثمان بن عفان (26-35 هَ. ق.) به صلح بدانجا درآمدند. در دورۀ طاهریان و سامانیان نیشابور از نو موقعیت دیرین خود را به دست آورد. در اواخر حکومت مسعود غزنوی که سلجوقیان به مشرق ایران هجوم آوردند طغرل این شهر را مقر خود ساخت. در دورۀ حکومت سنجر نیشابور مورد هجوم غزان واقع شد (548 هَ. ق). یاقوت نویسد غزان هر که را در این شهر یافتند کشتند و مال او را گرفتند و شهر را آتش زدند. سپس یکی از غلامان سنجر به نام مؤید به نیشابور درآمد و مدرم را در یکی از محلات آن که شادیاخ نام داشت سکونت داد و شهر را آبادان کرد و باروئی بر گرد آن برآورد. اندک اندک نیشابور آبادان می شد که دیگر بار با هجوم مغولان (618 هَ. ق.) ویران گردید. یاقوت که خود معاصر با مغولان بوده است چنین آرد: در حملۀ مغول مردمی که از شهرهای خراسان گریخته بودند در نیشابور گرد آمدند و این شهر را برای سکونت خود استوار ساختند. مغولان شهر را محاصره کردند. یکی از مردم نیشابور تیری افکند و داماد چنگیزخان را بکشت. چنگیزخان خود عازم تسخیر نیشابور شد و این شهر را بگرفت و مغولان هر موجود زنده که یافتند بکشتند و شهر را با خاک یکسان کردند. درباره جمعیت نیشابور در این عهد سخن را به مبالغت کشانده اند چنانکه عده ای مردم شهر را دوهزارهزار نوشته اند که پیداست بر اساسی نیست ولی هرگاه شمار مردم مقیم آن را در عصر پس از غزان با مردمی که از شهرهای مختلف خراسان بدانجا گریخته بودند در نظر گیریم عددی بزرگ خواهد شد. پس از حملۀ مغول دیگر هیچ گاه نیشابور نتوانست مقام گذشتۀ خود را به دست آورد. گذشته از قبر خیام و شیخ عطار که در نزدیکی این شهر واقع است، بنای امامزاده محروق را باید نام برد. این بنا از آثار قرن هشتم هجری است و گنبدی عالی و کاشی کاری های بسیار زیبا دارد. موقعیت امروزین. نیشابور یکی از شهرستانهای استان نهم کشور ایران است و محدود است از طرف شمال به کوه بینالود، ازغرب به شهرستان سبزوار، از شرق به بخش فریمان از شهرستان مشهد و بخش کدکن از شهرستان تربت حیدریه و از جنوب به شهرستان کاشمر. آب و هوای شهرستان نیشابور نسبت به پستی و بلندی در شمال و جنوب آن متفاوت است، به این ترتیب که هوای بخشهای سرولایت، قدمگاه، فدیشه وحومه معتدل و هوای قراء و قصباتی که در کوه و دره های بینالود واقع شده اند سرد است، لیکن دهستان عشق آبادو طاغنکوه که در جنوب این شهرستان قرار دارند شوره زار و گرمسیر است به خصوص در فصل بهار و پائیز بادهای شدیدی در این محل می وزد، در بعض سالها بر اثر شدت وزش باد قسمتی از زراعت اهالی زیر شن مستور می شود. در شمال شهرستان رشته ارتفاعاتی به نام بینالود از شمال غربی سرولایت تا جلگه رخ امتداد دارد که حد طبیعی بین شهرستان مشهد و نیشابور است و مهمترین قلل آن به بلندی 3300 گز است. ارتفاعات دیگری در قسمت جنوب غربی شهرستان است به نام طاغنکوه و کوه جسته که حد فاصل بین شهرستان سبزوار و نیشابور است ومرتفعترین قلل آن 2100 گز می باشد، در منطقۀ نیشابور رود خانه مهمی که دائماً جریان داشته باشد وجود ندارد چند رشته رودهای محلی که در موقع بهار از کوه بینالود سرچشمه گرفته و قراء و قصباتی را که در مسیر آنها واقع است مشروب می نمایند عبارتند از رود خانه فاروب رمان، رود خانه دررود، فرزدق، شمس آباد، بوژآباد، نیردباد بالا و پائین. راه آهن تهران به مشهد در جنوب شهر و به موازات جادۀ تهران - مشهد عبور می کند. شهرستان نیشابور از چهار دهستان به نام حومه، سرولایت، فدیشه و قدمگاه تشکیل شده و دارای 634 آبادی است و مجموع نفوس آن در حدود 180000 نفر می باشد. شهر نیشابور. شهر زیبا و خوش آب و هوای نیشابور بر سر راه تهران به مشهد واقع شده است و فاصله آن نسبت به شهرهای اطراف به شرح زیر است: تا تهران 776، تا مشهد 137 و تا سبزوار 176 کیلومتر است. شهر نیشابور در 58 درجه و 48 دقیقۀ طول شرقی و 36 درجه و 14 دقیقۀ عرض جغرافیایی واقع است و ارتفاع آن از سطح دریا 1193 گز است، بنابراین 182 گز از مشهد مرتفعتر می باشد. این شهر یکی از شهرهای تاریخی و آباد و پرجمعیت ترین شهرهای ایران بوده که در ف تنه مغول ویران و نفوس آن قتل عام شده اند. به طوری که تاریخ نشان می دهد نیشابور در ازمنۀ قدیم در حدود یک میلیون جمعیت و 12هزار قنات داشته که در شهر و قراء و قصبات آن جاری بوده. آثار و علائمی که در اطراف شهر کشف شده نشان می دهد که وسعت شهر چند برابر وسعت فعلی بوده است. شهر نیشابور مطابق آخرین صورت ادارۀ آمار دارای 24270 نفر جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
علی بن عبدالله بن احمد نیشابوری سبزاواری، مشهور به ابن ابی الطیب. از مفسران و اکابر علمای عامۀ قرن پنجم و از معاصران سلطان محمود غزنوی است. سه تفسیر به نامهای تفسیر اصغر و تفسیر اوسط و تفسیر کبیر نوشته است وبه دربار سلطان محمود اهدا کرده است. وی به سال 458هجری قمری در سبزوار درگذشته است. (از ریحانه الادب ج 6ص 279) (روضات الجنات ص 225) (معجم الادباء ج 13 ص 273)
علی بن عبدالله بن احمد نیشابوری سبزاواری، مشهور به ابن ابی الطیب. از مفسران و اکابر علمای عامۀ قرن پنجم و از معاصران سلطان محمود غزنوی است. سه تفسیر به نامهای تفسیر اصغر و تفسیر اوسط و تفسیر کبیر نوشته است وبه دربار سلطان محمود اهدا کرده است. وی به سال 458هجری قمری در سبزوار درگذشته است. (از ریحانه الادب ج 6ص 279) (روضات الجنات ص 225) (معجم الادباء ج 13 ص 273)
ابوحامداحمد بن اسماعیل بن جبرئیل نیشابوری مقری صرام از قراء بزرگ و مجتهد و عبادت شعار بود و در مسجد مربعۀ نیشابور قرائت داشت و چون ضعیف گشت در خانه او بر وی قرائت می کردند. وی از احمد بن نصر و حسن بن فضل روایت دارد. و ابراهیم بن محمد بن یحیی از وی روایت کند. او به سال 332 هجری قمری در 82 سالگی درگذشت. (سمعانی)
ابوحامداحمد بن اسماعیل بن جبرئیل نیشابوری مقری صرام از قراء بزرگ و مجتهد و عبادت شعار بود و در مسجد مربعۀ نیشابور قرائت داشت و چون ضعیف گشت در خانه او بر وی قرائت می کردند. وی از احمد بن نصر و حسن بن فضل روایت دارد. و ابراهیم بن محمد بن یحیی از وی روایت کند. او به سال 332 هجری قمری در 82 سالگی درگذشت. (سمعانی)
نام شهری است مشهور در خراسان و اصل آن نه شاپور است یعنی شهر شاپور، چه ’نه’ به فرس قدیم شهر راگویند. (برهان قاطع) (از غیاث اللغات) : خراسان بدو داد با لشکری نشاپور با بلخ و مرو و هری. فردوسی. رجوع به نشابور و نیشابور شود
نام شهری است مشهور در خراسان و اصل آن نه شاپور است یعنی شهر شاپور، چه ’نه’ به فرس قدیم شهر راگویند. (برهان قاطع) (از غیاث اللغات) : خراسان بدو داد با لشکری نشاپور با بلخ و مرو و هری. فردوسی. رجوع به نشابور و نیشابور شود
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 24هزارگزی جنوب شرقی زنجان و 3هزارگزی راه تهران، و در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 738 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولات عمده اش غلات و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 24هزارگزی جنوب شرقی زنجان و 3هزارگزی راه تهران، و در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 738 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولات عمده اش غلات و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
پشاور. پیشاوور. شهرمعروف ناحیت پنجاب به پاکستان. شهری است از پاکستان غربی واقع در ایالت شمال غربی در سرحد افغان و دارای موقع نظامی مهم و 125 هزار سکنه. رجوع به کلمه برشاور در جهانگشای جوینی ج 2 ص 140 و حاشیۀ آن و کلمه پور و شاپور در کتاب رودکی تألیف نفیسی ج 1 ص 168 شود. شهری بر سر شاهراه فلات ایران بجلگۀ هند شمالی و از مراکز مهم نشر زبان و ادبیات فارسی در دوره های بعد از اسلام. شهری در منتهای شمال شرقی خطۀ پنجاب نزدیک سرحد افغانستان، روی نهر کابل و در 220 هزارگزی شهر کابل. این شهر مدت مدیدی جزء افغانستان و مرکز ایالت نیمه مستقلی بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
پشاور. پیشاوور. شهرمعروف ناحیت پنجاب به پاکستان. شهری است از پاکستان غربی واقع در ایالت شمال غربی در سرحد افغان و دارای موقع نظامی مهم و 125 هزار سکنه. رجوع به کلمه برشاور در جهانگشای جوینی ج 2 ص 140 و حاشیۀ آن و کلمه پور و شاپور در کتاب رودکی تألیف نفیسی ج 1 ص 168 شود. شهری بر سر شاهراه فلات ایران بجلگۀ هند شمالی و از مراکز مهم نشر زبان و ادبیات فارسی در دوره های بعد از اسلام. شهری در منتهای شمال شرقی خطۀ پنجاب نزدیک سرحد افغانستان، روی نهر کابل و در 220 هزارگزی شهر کابل. این شهر مدت مدیدی جزء افغانستان و مرکز ایالت نیمه مستقلی بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
نام نوائی است از موسیقی و نام شعبه ای است از نوا که به نواشابور مشهور است. (انجمن آرا). مقامی باشد از موسیقی. (جهانگیری). رجوع به نشاپور و نشابورک و نیشابورک شود
نام نوائی است از موسیقی و نام شعبه ای است از نوا که به نواشابور مشهور است. (انجمن آرا). مقامی باشد از موسیقی. (جهانگیری). رجوع به نشاپور و نشابورک و نیشابورک شود
جعفر بن محمد بن مظفر علوی امامی نیشابوری، مکنی به ابوابراهیم. از احفاد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و از اکابر علما و محدثان قرن پنجم است. وی به سال 440 هجری قمری از نیشابور به بغداد رفت و به سال 448 در نیشابور درگذشت. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 287 و کنی و القاب ج 6 ص 187 شود ابوجعفر نیشابوری. از عرفای قرن هشتم و از مشایخ قطب راوندی متوفی 573 ه. ق. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 277 و روضات الجنات ص 266 شود
جعفر بن محمد بن مظفر علوی امامی نیشابوری، مکنی به ابوابراهیم. از احفاد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و از اکابر علما و محدثان قرن پنجم است. وی به سال 440 هجری قمری از نیشابور به بغداد رفت و به سال 448 در نیشابور درگذشت. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 287 و کنی و القاب ج 6 ص 187 شود ابوجعفر نیشابوری. از عرفای قرن هشتم و از مشایخ قطب راوندی متوفی 573 هَ. ق. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 277 و روضات الجنات ص 266 شود
نیشابور. ابوعبید در غریب المصنف آورده است که عرب ’شین’ را به ’سین’ تعریب کنند چنانکه در نیشابور، نیسابور و در دشت، دست گویند. (یادداشت مؤلف) (از المزهر سیوطی). رجوع به نیشابور شود
نیشابور. ابوعبید در غریب المصنف آورده است که عرب ’شین’ را به ’سین’ تعریب کنند چنانکه در نیشابور، نیسابور و در دشت، دست گویند. (یادداشت مؤلف) (از المزهر سیوطی). رجوع به نیشابور شود
شهری در نواحی فارس، (یادداشت مؤلف) : سپهداری بگیلان رفت و گرگان ... یکی دیگر به بیشاپور و شیراز یکی دیگر به خوزستان و اهواز، (ویس و رامین)، بشاوور، بشاپور، از اعمال کورۀ شاپورخره، بشاپور را بتازی نویسند و اصل آن بی شاپور است و تخفیف را بی از آن بیفکنده اند و شاپور نویسند، (فارسنامۀابن البلخی چ کمبریج ص 142)، رجوع به شاپور، شاوور وبشاپور شود
شهری در نواحی فارس، (یادداشت مؤلف) : سپهداری بگیلان رفت و گرگان ... یکی دیگر به بیشاپور و شیراز یکی دیگر به خوزستان و اهواز، (ویس و رامین)، بشاوور، بشاپور، از اعمال کورۀ شاپورخره، بشاپور را بتازی نویسند و اصل آن بی شاپور است و تخفیف را بی از آن بیفکنده اند و شاپور نویسند، (فارسنامۀابن البلخی چ کمبریج ص 142)، رجوع به شاپور، شاوور وبشاپور شود
نشاپور. نیشابور. نسابور. نیسابور. نیشاپور. شهری است در استان خراسان. رجوع به نیشابور شود: در راه نشابور دهی دیدم بس خوب انگشبۀ او را نه عدد بودو نه مرّه. رودکی. نشابور بزرگترین شهری است اندر خراسان و بسیارخواسته تر، یک فرسنگ اندر یک فرسنگ است و بسیارمردم است و جای بازرگانان است و مستقر سپاه سالاران است، و او را قهندز است و ربض است و شهرستان است و بیشتر آب این شهر از چشمه هاست که اندر زمین بیاورده اند، و از وی جامه های گوناگون خیزد و ابریشم و پنبه، و او را ناحیتی است جدا و آن سیزده روستاست و چهار خان. (حدود العالم). شهر گرگان نماند با گرگین نه نشابور ماند با شاپور. ناصرخسرو. حبذا شهر نشابور که در ملک خدای گر بهشت است همین است وگرنه خود نیست. انوری. زآن بوحنیفه مرتبت و شافعی مقام چون مصر و کوفه بود نشابور ز احترام. خاقانی. من که خاقانیم ار آب نشابور به چشم بنگرم صورت سحبان به خراسان یابم. خاقانی. از جنس کارگاه نشابور و کار روم بر من خراج روم و نشابور خوار کرد. خاقانی
نشاپور. نیشابور. نسابور. نیسابور. نیشاپور. شهری است در استان خراسان. رجوع به نیشابور شود: در راه نشابور دهی دیدم بس خوب انگشبۀ او را نه عدد بودو نه مرّه. رودکی. نشابور بزرگترین شهری است اندر خراسان و بسیارخواسته تر، یک فرسنگ اندر یک فرسنگ است و بسیارمردم است و جای بازرگانان است و مستقر سپاه سالاران است، و او را قهندز است و ربض است و شهرستان است و بیشتر آب این شهر از چشمه هاست که اندر زمین بیاورده اند، و از وی جامه های گوناگون خیزد و ابریشم و پنبه، و او را ناحیتی است جدا و آن سیزده روستاست و چهار خان. (حدود العالم). شهر گرگان نماند با گرگین نه نشابور ماند با شاپور. ناصرخسرو. حبذا شهر نشابور که در ملک خدای گر بهشت است همین است وگرنه خود نیست. انوری. زآن بوحنیفه مرتبت و شافعی مقام چون مصر و کوفه بود نشابور ز احترام. خاقانی. من که خاقانیم ار آب نشابور به چشم بنگرم صورت سحبان به خراسان یابم. خاقانی. از جنس کارگاه نشابور و کار روم بر من خراج روم و نشابور خوار کرد. خاقانی