جدول جو
جدول جو

معنی نیساریان - جستجوی لغت در جدول جو

نیساریان
سپاهیان، لشکریان. بعضی این کلمه را محرف ارتشتار دانسته اند
تصویری از نیساریان
تصویر نیساریان
فرهنگ فارسی عمید
نیساریان
جمع نیساری
تصویری از نیساریان
تصویر نیساریان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیساران
تصویر بیساران
(پسرانه)
بی سرها، بی دلیل قتل عام شده ها، نام روستایی نزدیک سنندج (نگارش کردی: بساران)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساریان
تصویر ساریان
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی مشهد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیازیان
تصویر نیازیان
حاجتمندان، کنایه از عاشقان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیساری
تصویر نیساری
سپاهی، لشکری، سرباز داوطلب
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
کیسانیه: قوم مذکور که از کیسانیان به روافض نقل کرده بودند خود را بر اسماعیل بستند. (جهانگشای جوینی). رجوع به کیسانیه شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ژاوه رود شهرستان سنندج با 2036 تن سکنه، (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخزر بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 75 هزارگزی شمال باختری یوسف آباد، جلگه و معتدل، آب آن از رودخانه و قنات، و محصول آن غلات است، 167 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
نام شهری است در غرچه، (حاشیۀ لغت اسدی نسخۀ نخجوانی) (اوبهی) (رشیدی) (جهانگیری) (انجمن آرا)، شهری است از غرجستان، (برهان) :
بسی خسرو نامور پیش از این
شده ستند زی ساری و ساریان،
دیباجی (از حاشیۀ لغت اسدی نسخۀ نخجوانی)
لغت نامه دهخدا
از دهات دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران است، در 29هزارگزی مشرق شهرک و 3هزارگزی مشرق راه عمومی طالقان به کلاردشت قرار دارد، ناحیه ای کوهستانی و سردسیر است با 944 نفر سکنه، آب آنجا از چشمه سار است و محصولش غلات، سیب زمینی، باقلا و بنشن و دیگر محصولات صیفی، شغل مردمش زراعت و گله داری، صنعت دستی اهالی بافتن گلیم و جاجیم و کرباس است، عده ای از اهالی این ده برای تأمین معاش به تهران می روند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ص 220)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان برزاوند شهرستان اردستان. در 48هزارگزی جنوب اردستان و 16هزارگزی جنوب غربی راه اردستان به نائین، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 2556 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولات عمده اش غلات، خشکبار، لبنیات، کتیرا و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
سپاهی و لشکری، و آن قسم دوم است از چهار قسم طوایف انسان که جمشید قرار داده بود، (از برهان) (از رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، نیز رجوع به واژه نامک، تألیف عبدالحسین نوشین، ذیل ’کاتوزیان’ شود:
صفی بر دگر دست بنشاندند
همی نام نیساریان خواندند،
کجا شیرمردان جنگاورند
فروزندۀ لشکر و کشورند،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیساری
تصویر نیساری
لشکری، سرباز داوطلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیساری
تصویر نیساری
((نِ))
سپاهی، لشکری
فرهنگ فارسی معین
سلسله ای از امرای ایرانی نژاد که از، ۱۶ تا، ۳۴هـق حکومت کردندمؤسس
فرهنگ گویش مازندرانی