نوک هر چیز نوک تیز مانند سوزن، خنجر و نشتر، در علم زیست شناسی عضوی از بدن حشرات گزنده از قبیل عقرب، زنبور و مار که زهر خود را به وسیلۀ آن داخل بدن انسان می کنند، در علم زیست شناسی چهار دندان نوک تیز جلوی دهان انسان، دو در بالا و دو در پایین، انیاب، دهان، کنایه از سخن گزنده
نوک هر چیز نوک تیز مانندِ سوزن، خنجر و نشتر، در علم زیست شناسی عضوی از بدن حشرات گزنده از قبیل عقرب، زنبور و مار که زهر خود را به وسیلۀ آن داخل بدن انسان می کنند، در علم زیست شناسی چهار دندان نوک تیز جلوی دهان انسان، دو در بالا و دو در پایین، انیاب، دهان، کنایه از سخن گزنده
روشنایی دهنده، درخشان، نور دهنده ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، جرم، نجم، تارا، کوکبه، نجمه، کوکب، اختر، ستار، استاره نیر اعظم: کنایه از خورشید
روشنایی دهنده، درخشان، نور دهنده سِتارِه، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، جِرم، نَجم، تارا، کُوکَبِه، نَجمِه، کُوکَب، اَختَر، سِتار، اِستارِه نیر اعظم: کنایه از خورشید
نالیدن. (تاج المصادر بیهقی). رخیدن و دم برآوردن از مرض دمه و تاسه و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). انوح. (ناظم الاطباء). رجوع به انوح شود، جمیع آنچه بر روی زمین است. (ناظم الاطباء)
نالیدن. (تاج المصادر بیهقی). رخیدن و دم برآوردن از مرض دمه و تاسه و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). انوح. (ناظم الاطباء). رجوع به انوح شود، جمیع آنچه بر روی زمین است. (ناظم الاطباء)
بادی که به درازی باد دیگر وزد، به خلاف نسیجه که به عرض باد دیگر وزد. (از منتهی الارب). مقابله. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نسیجه و رجوع به تناوح شود، قوه. (متن اللغه)
بادی که به درازی باد دیگر وزد، به خلاف نسیجه که به عرض باد دیگر وزد. (از منتهی الارب). مقابله. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نسیجه و رجوع به تناوح شود، قوه. (متن اللغه)