جدول جو
جدول جو

معنی نیارامیدن - جستجوی لغت در جدول جو

نیارامیدن(لَ لَ شَ)
مقابل آرامیدن. رجوع به آرامیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
مقابل آشامیدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به آشامیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ناآرامیدن. نیارامیدن. آرام نگرفتن. استراحت نکردن. مقابل آرامیدن. رجوع به آرامیدن شود
لغت نامه دهخدا
(لَص ص)
نیارامیدن. مقابل آرمیدن. رجوع به آرمیدن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ صَ رَ کَ دَ)
شیاریدن فرمودن و کنانیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ناآرامیدنی. نارمیدنی. نیارامیدنی. نیارمیدنی. که ازدر آرامیدن نیست. که جای آرام و آرامش و استراحت نیست. رجوع به آرامیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(لَصْوْ)
مقابل آغالیدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ صَ)
مقابل آغازیدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مقابل آساییدن. رجوع به آساییدن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
نیارامیده. نارمیده. که آرامیده نیست. مقابل آرامیده. رجوع به آرامیده شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نیاشامیدن. ناآشامیدن. مقابل آشامیدن. رجوع به آشامیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَمْیْ)
نیارمیدن، نرمیدن. مقابل رمیدن
لغت نامه دهخدا