- نگرانی
ترس و اندیشه، دلواپسی، چشمداشت، انتظار
معنی نگرانی - جستجوی لغت در جدول جو
- نگرانی (نِ گَ)
بینندگی. (فرهنگ فارسی معین). نگران و ناظر بودن، انتظار. چشم داشت. (از ناظم الاطباء). ترصد. (یادداشت مؤلف) ، اضطراب. دلواپسی. (ناظم الاطباء). تشویش. (فرهنگ فارسی معین) ، توقف. (ناظم الاطباء). تأمل. (فرهنگ فارسی معین) ، بصیرت. فراست. (از ناظم الاطباء)
- نگرانی
بینندگی، اضطراب، دلواپسی، تامل
- نگرانی
چشم داشت، انتظار، تشویش، دلواپسی
- نگرانی
تشویش
- نگرانی
اضطراب، بیم، تشویش، دلواپسی، دلهره، انتظار، چشمداشت
- نگرانی
يقلق
- نگرانی
Apprehensiveness, Consternation
- نگرانی
appréhension, consternation
- نگرانی
Besorgnis, Bestürzung
- نگرانی
apreensão, consternação
- نگرانی
aprensión, consternación
- نگرانی
obawa, konsternacja
- نگرانی
тревога , ужас
- نگرانی
тривожність , занепокоєння
- نگرانی
امانت داری، نظارت
- نگرانی
پریشانی
- نگرانی
ความกังวล , ความตกใจ
- نگرانی
חשש , תַּעֲרוּרַה
- نگرانی
不安 , 驚愕
- نگرانی
忧虑 , 惊恐
- نگرانی
wasiwasi, hofu
- نگرانی
걱정 , 경악
- نگرانی
bezorgdheid, consternatie
- نگرانی
kecemasan, ketakutan
- نگرانی
উদ্বেগ , উৎকণ্ঠা
- نگرانی
चिंता , घबराहट
- نگرانی
apprensione, costernazione
- نگرانی
endişe, dehşet
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آذرنگ درفشان شیدا تاپیک روشن منسوب به نور دارای نورمنور مقابل ظلمانی
نصرانی در فارسی یونانی تازی گشته ترسای ترسا منسوب به ناصره، مسیحی عیسوی (بمناسبت انتساب بمولد عیسی مسیح) جمع نصاری نصرانیان: و چون آهنگ دعا کردند. عالم نصرانیان با ایشان گفت
