- نگر
- نظر
معنی نگر - جستجوی لغت در جدول جو
- نگر
- نگریستن، پسوند متصل به واژه به معنای نگرنده مثلاً آینده نگر
- نگر
- نمونه انموذج: گردون نگری ز عمر فرسوده ماست جیحون اثری زاشک پالوده ماست. (منسوب به خیام)
- نگر ((نِ گَ))
- بدان، آگاه باش، هوشیار باش، نگاه کن
- نگر ((نَ گَ))
- شخص سرد و نچسب، کسی که خوش محضر نباشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نظری
تیوری، نظریه
ملاحظه، نظر، نقطه نظر، منظور
دیدگاه، ملاحظه، رعایت، نظر، نگاه، دیدن
نگاه نظر، ملاحظه رعایت، دقت توجه: اندرین نه خرد باشد و نه حمیت که مرچنان خداوندی دارد که چندین نگرش کند. یابی نگرش. بی دقت: و بی تکلف و بی نگرش همی حرب کنند، نظر و اتصال در کواکب
Attitude
atitude
actitud
postawa
отношение
ставлення
houding
Haltung
attitude
atteggiamento
दृष्टिकोण
মনোভাব
mtazamo
ทัศนคติ
موقفٌ
آنقوت
حصار، توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله دشمن بر میاورند