جدول جو
جدول جو

معنی نکوطالعی - جستجوی لغت در جدول جو

نکوطالعی(نِ لِ)
خوش اقبالی. نکوطالع بودن. رجوع به نکوطالع شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ لِ)
خوش بخت. نکواختر. نکوبخت. خوش طالع. مقبل
لغت نامه دهخدا
(نِ طَ عَ)
نکوطلعت بودن. رجوع به نکوطلعت شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نیکوفال. نیک اختر
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نکوفال بودن. رجوع به نکوفال شود
لغت نامه دهخدا
(نِ طَ عَ)
نکوسیما. نکودیدار. خوش سیما:
نکودل است و نکوسیرت و نکومذهب
نکونهاد و نکوطلعت و نکوکردار.
فرخی.
ز دور هرکه مر او را بدید یک ره گفت
زهی سوار نکوطلعت نکودیدار.
فرخی.
خوش است به دیدار شما عالم ازیرا
حوران نکوطلعت و پیروزه قبائید.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نکوحال بودن. رجوع به نکوحال شود
لغت نامه دهخدا