کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند، هندباج، انگوپا، هندبید، تلخک، کسنی، تلخ جوک، هندبا، تلخ جکوک، تلخ دانه
کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند، هِندباج، اَنگوپا، هُندبید، تَلخَک، کَسنی، تَلخ جوک، هِندَبا، تَلخ جَکوک، تَلخ دانِه
دهی است از دهستان دوهزار شهرستان تنکابن، در 55 هزارگزی جنوب غربی تنکابن، در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است، دهی است ییلاقی ودر تابستان در حدود 800 تن سکنه دارد، شغل عمده مردمش گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان دوهزار شهرستان تنکابن، در 55 هزارگزی جنوب غربی تنکابن، در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است، دهی است ییلاقی ودر تابستان در حدود 800 تن سکنه دارد، شغل عمده مردمش گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
تازه پر و بال درآورده. به تازگی پروازکننده. (ناظم الاطباء). نوپرواز. (آنندراج) : از رفتنت ز بیضۀ آفاق کوه قاف بر نوپران بیضۀ عنقا گریسته. خاقانی. شهباز سخن به دولت تو منقار برید نوپران را. خاقانی. بیاید نیاید چه داند کسی چو نوپر برون رفت از آشیان. نسبتی (از آنندراج)
تازه پر و بال درآورده. به تازگی پروازکننده. (ناظم الاطباء). نوپرواز. (آنندراج) : از رفتنت ز بیضۀ آفاق کوه قاف بر نوپران بیضۀ عنقا گریسته. خاقانی. شهباز سخن به دولت تو منقار برید نوپران را. خاقانی. بیاید نیاید چه داند کسی چو نوپر برون رفت از آشیان. نسبتی (از آنندراج)
رازی (امیر...)، متخلص به نور. از شاعران قرن دهم هجری است. وی در عهد شاه طهماسب می زیست و متولی مزار حضرت عبدالعظیم در شهرری بود. او راست: دست رقیب داشت به دست آن نگار مست خندان ز من گذشت و مرا گریه داد دست. (از صبح گلشن ص 558) (تحفۀ سامی ص 41) (قاموس الاعلام ج 6 ص 4606). و رجوع به هفت اقلیم (اقلیم چهارم، ری) شود
رازی (امیر...)، متخلص به نور. از شاعران قرن دهم هجری است. وی در عهد شاه طهماسب می زیست و متولی مزار حضرت عبدالعظیم در شهرری بود. او راست: دست رقیب داشت به دست آن نگار مست خندان ز من گذشت و مرا گریه داد دست. (از صبح گلشن ص 558) (تحفۀ سامی ص 41) (قاموس الاعلام ج 6 ص 4606). و رجوع به هفت اقلیم (اقلیم چهارم، ری) شود
مؤلف در چند یادداشت این کلمه را اصطلاح قاطرچی ها و چارواداران دانسته است با قید علامت تردید، و ممکن است صورتی از شب پا باشد یعنی نگهبان و محافظ ستور به شب هنگام
مؤلف در چند یادداشت این کلمه را اصطلاح قاطرچی ها و چارواداران دانسته است با قید علامت تردید، و ممکن است صورتی از شب پا باشد یعنی نگهبان و محافظ ستور به شب هنگام