نهم. (فرهنگ فارسی معین). عدد ترتیبی بعد از هشتم و پیش از دهم: اندامهای مفرد سیزده اندام است... هشتم رباطات... و نوهم اغشیه. (هدایهالمتعلمین ص 16، از فرهنگ فارسی معین)
نهم. (فرهنگ فارسی معین). عدد ترتیبی بعد از هشتم و پیش از دهم: اندامهای مفرد سیزده اندام است... هشتم رباطات... و نوهم اغشیه. (هدایهالمتعلمین ص 16، از فرهنگ فارسی معین)
لفظی است که آن را در عربی محض می گویند، همچنانکه گویند بنویم دیدن شناخت، یعنی بمحض دیدن شناخت. (از برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). از برساخته های دساتیر است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 271 شود
لفظی است که آن را در عربی محض می گویند، همچنانکه گویند بنویم دیدن شناخت، یعنی بمحض دیدن شناخت. (از برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). از برساخته های دساتیر است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 271 شود
ناکس شدن. (زوزنی). ناکس و فرومایه گردیدن. لأمه. ملأمه. (منتهی الارب) : می بینم که کارهای زمانه روی به ادباردارد... اقوال پسندیده مدروس گشته و لؤم و دنائت مستولی. (کلیله و دمنه). از فرط قساوت و لوم طبیعت مبذول نداشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 167) ، بخیل شدن. زفت گشتن. (منتهی الارب). ملأمه. ملأمت
ناکس شدن. (زوزنی). ناکس و فرومایه گردیدن. لأمه. ملأمه. (منتهی الارب) : می بینم که کارهای زمانه روی به ادباردارد... اقوال پسندیده مدروس گشته و لؤم و دنائت مستولی. (کلیله و دمنه). از فرط قساوت و لوم طبیعت مبذول نداشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 167) ، بخیل شدن. زفت گشتن. (منتهی الارب). ملأمه. ملأمت