جدول جو
جدول جو

معنی نونون - جستجوی لغت در جدول جو

نونون
شهری است (به هندوستان) و گویند که اندر وی بیش از سیصد هزار بت است و اندر او روسپی خانه های بسیار است. (حدودالعالم، از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ظلمت، نام یکی از امراء روم بوده، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو نَ)
در تداول، آنکه بنوی صاحب مالی شده. عامه آن را نونوار گویند. (یادداشت مؤلف). تازه به نوا رسیده. رجوع به نونوار شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو، نَ / نُو)
نوبه نو. از نو. مکرر. (ناظم الاطباء). تازه به تازه. پیاپی. مدام. متوالیاً. از پی هم:
در باغهای پست شده هم بدین امید
نونو همی بنفشه نشانند و نسترن.
فرخی.
آچار سخن چیست معانی و عبارت
نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار.
ناصرخسرو.
وین که بگرداند هزمان همی
بلبل نونو بشگفتی نواش.
ناصرخسرو.
کشم هر لحظه جوری نونو از تو
به یک جو بر تو ای من جوجو از تو.
نظامی.
بر دجله گری نونو وز دیده زکاتش ده
گر چه لب دریا هست از دجله زکات استان.
خاقانی.
خستگی های سینه را نونو
خاک پر کن که جای مرهم نیست.
خاقانی.
نونو غم آن راحت جان من دارم
جوجو جانی در این جهان من دارم.
خاقانی.
عمر همچون جوی نونو میرسد
مستمری می نماید در جسد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نونو
تصویر نونو
تازه، بتازه: (نونو از چشمه خوناب چو گل تو بر تو روی پر جین شده چون سفره زر بگشایید خ) (خاقانی. سج. 158)
فرهنگ لغت هوشیار
نان جو
فرهنگ گویش مازندرانی