- نونهال
- نوجوان، آنکه تازه به سن جوانی رسیده، تازه جوان
معنی نونهال - جستجوی لغت در جدول جو
- نونهال
- درخت جوان، تازه، کاشته شده
- نونهال ((نُ نِ))
- نهال تازه، درخت جوان، کنایه از کودک، خردسال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نهال تازه درخت تازه کاشته
سالک مبتدی، کنایه از تازه عاشق
اول بهار، آغاز فصل بهار
گل، شکوفه یا سبزۀ تازه روییده
گل، شکوفه یا سبزۀ تازه روییده
کسی که تازه سر و وضع خوب پیدا کرده، آنکه تازه به نوایی رسیده
معشوقۀ زیبا، در اصل نام معبدی بودایی در بلخ بوده که بت های زیبا در آن قرار داشته است
شبستان، حرم سرا،برای مثال فرودآمد از تخت سام سوار / به پرده درآمد سوی نوبهار (فردوسی - ۱/۱۶۵)
شبستان، حرم سرا،
آنچه که نهان نیست ظشکارظاهر مقابل نهان: پرستنده باماه چهره بگفت که هرگزنماندسخن درنهفت مگرآنکه باشدمیان دوتن سه تن نانهانست وچارانجمن. (شا. لغ)
آغاز فصل بهار
تحفه هدیه پیشکش ارمغان، مژدگانی
آنچه از جایی برای کسی به رسم تحفه و ارمغان بیاورند، راه آورد، سوغات، ارمغان، مژدگانی، برای مثال نوعروسان حجلۀ نوروز / نورهان زرّ و زیور اندازند (خاقانی - ۴۶۶)
بخشنده: مرد، فرو ریز: چون ریگتوده
جمع نون، واتن ها
درخت تازه روییده یا تازه کاشته شده
بخشش، عطا، دهش
درخت نونشانده، درخت نورسته
عطا، بهره، نصیب
بستر، تشک، نهالی، برای مثال به روز جوانی بدین مایه سال / چرا خاک را برگزیدی نهال (فردوسی - ۶/۱۲۵ حاشیه)