آنچه لایق نوشیدن است. (فرهنگ فارسی معین). که قابل آشامیدن است، آنچه بنوشند. (از فرهنگ فارسی معین). آشامیدنیها اعم از الکلی یا غیرالکلی. - نوشیدنی سرد، از قبیل شربت ها، مشروب های الکلی. - نوشیدنی گرم، از قبیل چای، قهوه و مانند آن نیوشیدنی. رجوع به نیوشیدن و نوشیدن (مدخل دوم) شود
آنچه لایق نوشیدن است. (فرهنگ فارسی معین). که قابل آشامیدن است، آنچه بنوشند. (از فرهنگ فارسی معین). آشامیدنیها اعم از الکلی یا غیرالکلی. - نوشیدنی سرد، از قبیل شربت ها، مشروب های الکلی. - نوشیدنی گرم، از قبیل چای، قهوه و مانند آن نیوشیدنی. رجوع به نیوشیدن و نوشیدن (مدخل ِ دوم) شود
حالت و چگونگی پوشیده. مستوری. مستوربودن. ستر. خفاء. استتار. خفیه. (دهار). احتجاب. کسوف. غماء. (دهار). خافیه. (منتهی الارب) : سه دیگر که بالا و رویش بود بپوشیدگی نیز خویش بود. فردوسی. ، ابهام. التباس. قذحمه. و فی المثل صرحت بقذحمه، ای وضحت القصه بعدالتباس. (منتهی الارب). تشابه، شبهه، پوشیدگی کار و مانند آن. (منتهی الارب). غشاوه، پوشیدگی چشم. اشکال، پوشیده شدن امر. (منتهی الارب). اشکال، پوشیدگی ببردن و هذا من باب السلب والایجاب. (تاج المصادر بیهقی). عفاء، پوشیدگی و ناپدیدگی. (منتهی الارب)
حالت و چگونگی پوشیده. مستوری. مستوربودن. ستر. خفاء. استتار. خفیه. (دهار). احتجاب. کسوف. غماء. (دهار). خافیه. (منتهی الارب) : سه دیگر که بالا و رویش بود بپوشیدگی نیز خویش بود. فردوسی. ، ابهام. التباس. قذحمه. و فی المثل صرحت بقذحمه، ای وضحت القصه بعدالتباس. (منتهی الارب). تشابه، شبهه، پوشیدگی کار و مانند آن. (منتهی الارب). غشاوه، پوشیدگی چشم. اشکال، پوشیده شدن امر. (منتهی الارب). اشکال، پوشیدگی ببردن و هذا من باب السلب والایجاب. (تاج المصادر بیهقی). عفاء، پوشیدگی و ناپدیدگی. (منتهی الارب)