- نوشید (دخترانه)
- مرکب از نو (تازه) + شید (خورشید)، نام مادر مانی دین آور معروف ایرانی
معنی نوشید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوردن آب یا مایع دیگر، آشامیدن
آشامیده شده
drinken
trinken
পান করা
kunywa
לשתות
ائیاس، آئسه
جوانی که تازه داماد شده، تازه داماد
شیرین، دلپسند، برای مثال لب نوشین، خواب نوشین بامداد رحیل / باز دارد پیاده را ز سبیل (سعدی - ۵۲) شفابخش، برای مثال دم نوشین عیسوی داری / زهر زرّاق مفتعل چه خوری؟ (خاقانی - ۸۰۱) گوارا، خوش گوار، برای مثال به جوی اندرون آب نوشین روان شد / از این عدل و انصاف نوشیروانی (فرخی - ۳۹۳)
ناامید، آنکه امید به نتیجۀ کاری یا حصول چیزی ندارد، درمانده، مایوس، بیچاره
مایوس، خائب، محروم، ناامید
اولین عید پس از مرگ یکی از خانواده
شیرین، گوارا