جدول جو
جدول جو

معنی نورالقری - جستجوی لغت در جدول جو

نورالقری
(رُ لْ قِ را)
نارالقری:
ز همت شب و روز دیگ مرا
بود جوش ایشان ز نورالقری.
وحید (از آنندراج).
رجوع به نارالقری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُلْ قِ را)
آتشی بود که اعراب شبانگاه می افروختند راهنمائی میهمانان خود را. و نام دیگرش نارالضیافه است. رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 161 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ اَ)
دهی است از دهستان هنام و بسطام از بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد، در 11 هزارگزی جنوب شرقی الشتر و 13 هزارگزی مشرق جادۀ خرم آباد به کرمانشاه، در جلگۀ سردسیری واقع است و 360 تن سکنه دارد. آبش از سراب هنام، محصولش غلات و لبنیات و حبوبات و پشم، شغل اهالیش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نورالهی
تصویر نورالهی
ورچک خره خوره
فرهنگ لغت هوشیار