- نور (دخترانه)
- روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
معنی نور - جستجوی لغت در جدول جو
- نور
- فروغ، شید، روشنایی
- نور
- شکوفه، غنچه، شکوفۀ سفید
- نور
- روشنایی، تابش، فروغ، فروز مثلاً نور چراغ، نور آفتاب
کنایه از توانایی دیدن
کنایه از رونق،
بیست و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۶۴ آیه،
نور اسپهبد: فره کیانی، نفس ناطقه، روح انسانی
نور اسفهبد: فره کیانی، نفس ناطقه، روح انسانی، نور اسپهبد
نور بصر: روشنایی چشم، قدرت بینایی، کنایه از فرزند عزیز، کنایه از شخص عزیز، نور دیده
نور چشم: روشنایی چشم، قدرت بینایی، کنایه از فرزند عزیز، کنایه از شخص عزیز، نور دیده
نور دیده: روشنایی چشم، قدرت بینایی، کنایه از فرزند عزیز، کنایه از شخص عزیز
نور رستگاری: چراغ یا مشعلی که قایق ها و کشتی های کوچک هنگام خطر غرق شدن روشن می کنند تا قایق ها و کشتی های دیگر به کمک آن ها بشتابند،برای مثال در جبین این کشتی نور رستگاری نیست / یا بلا از او دور است یا کرانه نزدیک است
- نور
- شکوفه غنچه شکوفه سپید یا زرد را در تازی (زهر) خوانند، روشن گردیدن بنگرید به نور، شکست یافتن، گریختن، گریزانیدن، دور شدن، ترس از چفته (تهمت) سریانی تازی گشته نورا (پژوهش واژه های سریانی) شیت شید روشنایی کولی دوره گرد شکوفه سپید، شکوفه: شاخ ز نور فلک انگیخته، غنچه، جمع انوار. روشنایی فروغ مقابل تاریکی ظلمت، شعاع: نور خورشید چون از روزنی در خانه ای تاریک شودجز در برابر روزن نیفتد. یاترکیبات اسمی: انکسار. یا نور بصر. نور چشم. یا نور چشم. روشنایی چشم، فرزندقره العین. یا نور دو دیده. نور چشم. یا نور دیده. نور چشم. یا نور رستگاری. رستگاری. یا نور عذرا. ذات مریم 4 مادر عیسی. یا نور مبین. پیغمبر اسلام، (اشراق) وجود. توضیح حکمت اشراق مبتنی بر قاعده نور و ظلمت (بجای وجود و ماهیت در حکمت مشا) است و چنانکه موجودات بالذات و بالعرضاندنور بالذات و بالعرض است که نور حسی و عقلی باشد، شیخ اشراق نور را تعریف کرده است بانچه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره باشد، یا نور اتم. (اشراق) ذات مبداالمبادی. یا نور اخس. (اشراق) نفوس مدبره. یا نور اسفهبدی. (اشراق)، یا نور اعظم. (اشراق) ذات حق تعالی. یا نور اعلی. (اشراق) ذات حق تعالی. یا نور اقرب (اشراق) نوری است که اول صادر محسوب میشود. یا نور اقهر. (اشراق) ذات حق تعالی که اقهر انوار و اعظم و اعلای آنهاست. یانور انقص. (اشراق) هر یک از انوار در مراتب نازله ناقصتر از نور مافوق و انوارعالیه است تا برسد به انوار مدبره انسیه و انوار حسیه ذاتیه و انوار حسیه عرضیه. یا نور الهی. ذات حق تعالی، روشنایی غیبی که از جانب حق تعالی بسوی خلق افاضه شود. یا نور اول. (اشراق) نور اقرب و نور صادر اول است. یا نور بارق. نوریست که از ناحیه نورالانوار بر دل اهل تجرید تابش کند. یا نور برزخی. (اشراق) نوریست که در عالم اجسام است، هر یک از انوار مدبره اجساد. یا نور تام. (اشراق) نور اول نور اقرب. یا نور ثالث. (اشراق) عقل سوم. یا نور ثانی. (اشراق) عقل دوم. یا نور جوهری. (اشراق) نور مجرد حی فاعل قایم بذات است مقابل نور عرضی. یا نور حقیقی. (اشراق) ذات حق تعالی. یا نور حی. (اشراق) نور جوهری است که نفس باشد، یا نور سافل. (اشراق) هر یک از انوار نسبت بمافوق و نور عالیتراز خود سافل است. یا نور سانح. (اشراق) نور اول نور اقرب، هر نور فایض بمادون. یا نور شعاعی. (اشراق) هر یک از انوار حسیه. یا نور عارضی. (اشراق) سهروردی انوار را به دو قسم کرده: یکی نور بالذات و غیر عارضی و دیگر نور عارضی. نور عارضی را هم دو قسم کرده است: آنچه در مجردات است. قسم اول مانند نور آفتاب وغیره. قسم دوم مانند نفوس و جزآنها. یا نور عظیم. (اشراق) نور اقرب نور اول. یا نور فایض (فائض) (اشراق)، هر یک از انوار مجرده فایض بمادون خود میباشد. نور سانح، باعتباری نورالانوار. یا نور قاهر. (اشراق) هر یک از انوار مدبره فلکیه. نورهای قاهرانوار طولیه اند. یا نور قایم (قائم)، (اشراق)، هر یک از انوار مجرده را نور قایم گویندزیرا انوار مجرده قایم بذات خودندمقابل نور عارض، هر یک از انوار مجرده طولیه. یا نور قدسی. (اشراق) نور مجرد. یا نور قهار. (اشراق) نورالانوار ذات حق تعالی. یا نور قیوم. (اشراق) نور الانوارذات حق تعالی. یا نور متصرف. (نورالمتصرف)، (اشراق) نور مدبر. یا نور مجرد. (اشراق) نوریست مجرد و قایم بذات که قابل اشاره حسیه نباشدمقابل نور عارضی یا نور مجرد مدبر. (اشراق) نفس ناطقه. یا نور محض. (اشراق) نور مجرد که غیر مشوب به ظلمت است. یا نور محمد (ی)، وجود شریف پیامبران اسلام. یا نور مستعار. (نورالمستعار)، (اشراق) نوریست که از راه اشراق انوار علوی بر سوافل پدیدآید یا نور مستفاد (نورالمستفاد)، (اشراق) نور مکتسب از غیر است مانند نورماه که مستفاد از خورشید است و نور اول و اقرب که مستفاد از نورالانوار است. یا نور مفید. (اشراق) نورالانوارمفید کل انوار است و هر یک از انوار طولیه مفید نور میباشند بمادون خود. در انوار محسوسه آفتاب نور مفید است. یا نور مقدس. (اشراق) نورالانوار. یا نور ناقص. (اشراق) هریک از انوار سافله نسبت بنور عالی خود ناقص است و کلیه انوار نسبت به نورالانوار ناقص باشند
- نور ((نَ یا نُ))
- شکوفه سپید، شکوفه، غنچه، جمع انوار
- نور
- روشنایی، فروغ، مقابل تاریکی، ظلمت، شعاع، قدرت دید، سو، سوره بیست و چهارم از قرآن کریم، رونق، جلوه
- نور
- Light
- نور
- światło
- نور
- свет
- نور
- світло
- نور
- licht
- نور
- Licht
- نور
- lumière
- نور
- प्रकाश
- نور
- אֹור
- نور
- cahaya
- نور
- نورٌ
- نور
- روشنی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی بی دم
بیدم
آلات و لوازم خانه از ظرف و کاسه و کوزه و خم و غیره
محل نان پختن، محل طبخ نان است و آن خم مانند است
گربه، مهره های گردن
نورانی، روشن شده، درخشان