جدول جو
جدول جو

معنی نوذرآباد - جستجوی لغت در جدول جو

نوذرآباد
(رِدْ دی)
دهی است از دهستان میان رود بخش مرکزی شهرستان ساری، در 32 هزارگزی شمال شرقی ساری و 3هزارگزی دریای خزر در دشت مرطوب معتدل هوائی واقع است و 1020 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه نکا، محصولش برنج و غلات و صیفی و پنبه، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ)
نام آتشکده ای در تبریز. (فرهنگ جهانگیری) ، آذربایجان، تبریز
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو)
جای و ملکی که نو آباد شده باشد. (آنندراج) ، از نو ساخته شده. از نو آبادشده و معمورگشته و کشتکاری شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات. واقع در جلگه و سردسیر. سکنۀ آن 1236 تن و آب آن از قنات و رودخانه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، بنشن، چغندر قند، تنباکو، پنبه و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهکده ای است از تسوج خوزان قم این دیه را واربن میلادبنا کرده است به نام خود، (تاریخ قم ص 86 و 115)
لغت نامه دهخدا
(نَ رِ حَدد)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، در 62 هزارگزی شمال غربی مشهد بر کنار راه قدیمی مشهد به قوچان، در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 256 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصول عمده اش چغندر، کنجد و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهستانی است در بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین. قرای این دهستان در ساحل جنوبی رود خانه الوند، قسمتی در علیای قصرشیرین و قسمتی در سفلی واقع شده است. آبادیهای دهستان به نام کدخدای محل نامیده میشود و معمولاً با مرگ کدخدا نام آنهاتغییر میکند، فعلاً (سال 1331 تاریخ چاپ فرهنگ جغرافیایی) نام آنها به ترتیب از پل ذهاب تا قصرشیرین و از قصرشیرین تا مرز عراق بدین ترتیب است: شمس اﷲ با 75 نفر سکنه، پاشا 90 نفر، سیداحمد 25 نفر، سیدخلیل 225 نفر، سرآسیاب نزدیک شهر 250 نفر، سید سعداﷲ 100 نفر، سید سهراب 75 نفر، نوپهن 75 نفر، تنگاب باباخانی 50 نفر و نیز آبادیهای گرلوه، نمره 2، گنبد صوفی تنگاب احمدوند نیز جزء این دهستان است. دهستان در منطقۀ پرتپه و ماهور و گرمسیری در ساحل رود خانه الوند واقع است و جمعاً 13 قریه و 1400 تن سکنه دارد. محصول عمده اش غلات و محصولات صیفی و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ)
دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. در 42هزارگزی مغرب نورآباد، در منطقۀ پرتپه ماهور و سردسیری واقع است و 180 نفر سکنه دارد. آبش از رود حمام تأمین می شود. محصولش غلات و لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن سیاه چادر و قالی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِ شِ)
دهی است از دهستان آشتیان بخش طرخوران شهرستان اراک، در 17هزارگزی جنوب شرقی طرخوران و 3هزارگزی راه آشتیان به تفرش، در ناحیۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 656 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. مزرعۀ عزیزآباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان در 18هزارگزی شمال شرقی اردستان، 5هزارگزی راه فرعی زواره به اردستان در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و دارای 200 تن سکنه است، آبش از قنات و محصولش غلات، پسته، بادام و شغل مردمش زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان تحت جلگۀ بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور. در 15هزارگزی غرب فدیشه و در منطقۀ جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 451 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بخش سلماس شهرستان خوی که در 12500 گزی شمال باختری سلماس واقع شده است، کوهستانی و سردسیر سالم است، سکنۀ آن 82 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ده مخروبه ای است از بخش حومه شهرستان نایین، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان، 98 تن سکنه، آب آن از چشمه تأمین می شود، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان مرحمت آباد که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 234 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان قره لر که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 234 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان صالح آباد است که در بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع است و 126 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان نقاب است که در بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع است و 611 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی است و 671 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش کنگی شهرستان زابل است که 400 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ)
دهی است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم، واقع در 18هزارگزی شمال خاوری کهک و سه هزارگزی انجرود سر راه قم به کاشان. این ده در کوهستان قرار دارد با آب و هوای سردسیری و 940 تن سکنه. آب آن از دو رشته قنات و محصول آن غلات و پنبه و پیاز و سبزی و انار و انجیر و صیفی است. شغل اهالی زراعت و کرباسبافی و راه مالرو است ولی از طریق انجرود می توان ماشین برد. قلعۀ قدیمی بنام گبری در آن وجود دارد. مزرعۀ چانه سر و لادره و گنداب جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند، در 48 هزارگزی شمال غربی مرند و 9 هزارگزی جادۀ خوی به جلفا، در جلگۀ سردسیری واقع است و 117 تن سکنه دارد، آبش از رودخانه و چشمه، محصولش غلات و کرچک و پنبه، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از بخش ایذۀ شهرستان اهواز، در 10 هزارگزی جنوب ایذه بر سرراه گورپرویز به ازگیل، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 109 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، مزرعۀ نورآباد جزو این آبادی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز، در 78 هزارگزی شرق زرقان بر سر راه توابع ارسنجان به کربال، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 127 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و چغندر، شغل مردمش زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان گلیجان شهرستان تنکابن، در 12 هزارگزی جنوب غربی تنکابن، در جلگۀمرطوب و معتدل هوائی واقع است و 265 تن سکنه دارد، آبش از رود خانه چالگرود، محصولش برنج و مرکبات، شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
ده کوچکی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد، رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 357 شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لاریز بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان، در 14 هزارگزی جنوب غربی میرجاوه بر کنار راه میرجاوه به خاش، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 100 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت و پنبه، شغل مردمش زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از بخش حومه شهرستان ایرانشهر و بر کنار راه ایرانشهر به بمپور، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت و خرما و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه غربی شهرستان رفسنجان، در 12 هزارگزی غرب رفسنجان و 7 هزارگزی شمال جادۀ رفسنجان به یزد، در جلگۀسردسیری واقع است و 320 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و پسته و پنبه و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان حومه بخش خاش شهرستان زاهدان، در 3 هزارگزی شمال خاش و یک هزارگزی شرق راه زاهدان به خاش، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
شکرستان، شکرزار، کنایه از لب معشوق:
چو بگرفت از شکر خوردن دل شاه
به نوش آباد شیرین شد دگر راه،
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان. رجوع به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ص 411 شود
لغت نامه دهخدا
(ظِ رَ)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد در 22هزارگزی شمال غرب مشهد بر کنار راه شهر طوس به مشهد در جلگه معتدل هوائی واقع است و 265 تن سکنه دارد. آبش از قنات است و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 9 ص 416)
لغت نامه دهخدا
(صِ)
دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه در 16هزارگزی جنوب شرقی شاهین دژ و 11هزارگزی راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب، در منطقه ای کوهستانی واقع است و هوایش معتدل و سالم است و 74 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و حبوبات و کرچک است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و صنعت دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 523)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان مهربان بخش کبودراهنگ شهرستان همدان، در 34هزارگزی شمال غربی قصبۀ کبودراهنگ در منطقۀ ناهموار سردسیری واقع است و 210 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو ذَ نِ)
از نژاد نوذر. از خاندان نوذر:
تو نوذرنژادی نه بیگانه ای
پدر تند بود و تو دیوانه ای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(دِ عَ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش اسدآباد شهرستان همدان. در بیست و یکهزار گزی شمال غربی اسدآباد و شش هزارگزی مشرق جادۀ فرعی چهاردولی به سنقر. کوهستانی و سردسیر است و ساکنانش 189 نفرند و فارسی را به لهجۀ کردی تکلم میکنند آبش از چشمه و محصولش غلات و لبنیات و حبوبات و توتون است مردمش به زراعت و گله داری مشغولند و صنعت دستی آنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 450)
لغت نامه دهخدا
(وِ دِ)
دهی است از جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان با 672 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ هَُ)
دهی است از دهستان باوندپور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. واقعدر 28هزارگزی شمال خاوری شاه آباد و 4هزارگزی شمال چهار زبر پایین در دشت واقع و هوای آن سردسیر و سکنۀآن 450 تن است. آب آن از نهر چهار زبر تأمین میشود. محصولات عمده آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ رِ)
کبیرآباد. دهی از دهستان بهنام وسط است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 873 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان گورک سردشت از بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 23/5 هزارگزی شمال سردشت و 5 هزارگزی مغرب جادۀ سردشت به مهاباد، در منطقه ای کوهستانی و جنگلی و معتدل هوا واقع است و 517 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه سردشت، محصولش غلات و توتون و حبوبات، شغل اهالیش زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آذرآباد
تصویر آذرآباد
آتشکده
فرهنگ لغت هوشیار