جدول جو
جدول جو

معنی نوذخ - جستجوی لغت در جدول جو

نوذخ
(نَ ذَ)
بددل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جبان. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ترسو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوذر
تصویر نوذر
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه پیشدادی و جانشین او
فرهنگ نامهای ایرانی
(ذَ ذَ)
آنکه حدث کند گاه آرامش، آنکه از پیش در آمدن آب ریزد، ناتوان به آرامش
لغت نامه دهخدا
(نَ ذَ)
نام پسر منوچهر. (جهانگیری) (غیاث اللغات). پسر منوچهر که به دست افراسیاب گرفتار و کشته شد. (از رشیدی). نوذر آزاده، لقب پور منوچهر، هشتمین ملک پیشدادیان از ملوک عجم. (حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 66). و نیز رجوع به تاریخ گزیده ص 90 و تاریخ سیستان ص 20 و 34 و مجمل التواریخ و یشت ها و فرهنگ ایران باستان و نزهه القلوب ص 150 شود
لغت نامه دهخدا
(غَدد)
سخت کوشش کردن خر. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). چنین است عبارت منتهی الارب و ناظم الاطباء. در تاج العروس چنین آمده است: ’نذخ العیر و فی نسخه البعیر، کمنع، سعی سعیاً شدیداً’. و در محیط المحیط و اقرب الموارد، نذخ البعیر نوشته است و سعی به معنی شتافتن است نه کوشیدن
لغت نامه دهخدا