جدول جو
جدول جو

معنی نوبی - جستجوی لغت در جدول جو

نوبی
منسوب است به بلاد نوبه، (ازسمعانی) (از السامی)، اهل سرزمین نوبه:
ز زنگی و نوبی سیه تر ز قار
دگرگونه گون بردۀ بی شمار،
اسدی،
، زبان مردم سرزمین نوبه، زبانی که اهالی نوبه بدان تکلم کنند، واحد نوب، یعنی یک نفر سیاه، مانند روم و رومی، (ناظم الاطباء)، رجوع به معنی اول شود
لغت نامه دهخدا
نوبی
اهل نوبه از مردم نوبه: مجاهد میگوید که لقمان بنده ای بود نوبی گوشهایش سوراخ کرده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طوبی
تصویر طوبی
(دخترانه)
نام درختی در بهشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوبر
تصویر نوبر
(دخترانه)
تر و تازه و جدید، شاداب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوری
تصویر نوری
(دخترانه)
روشنایی، نور (عربی) + ی (فارسی) منسوب به نور
فرهنگ نامهای ایرانی
(بی یَ)
تأنیث نوبی است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سرحد مملکت دهم است (به هندوستان) و طعام و غلۀ سرندیب از این شهر آرند. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو)
عشقه. گیاهی که بر درخت پیچد. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ظاهراً: توج. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
منسوب است به منوبه که نام اجدادی است. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(زِ نُ)
همسر رادامیست شاهزادۀ گرجستان که با حیله و نیرنگ بر مهرداد پادشاه ارمنستان غلبه کرد و خودپادشاه ارمنستان گردید. پس از چندی ارامنه برضد او شوریدند رادامیست با زنش فرار کرد و در حال فرار برای اینکه زنش اسیر دشمنان نگردد زخمی مهلک بر زنوبی وارد ساخت و خود بگریخت ولی شبانی این زن را از مرگ نجات داد و بدربار تیرداد فرستاد و تیرداد او را مانند ملکه پذیرفت. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2428)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
نیمروزی رپیتویک منسوب به جنوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابی
تصویر نابی
خلوص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
جنوب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
South, Southerly, Southern
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
sud, du sud
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
południowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
kusini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
южный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
südlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
جنوبی، جنوب
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
جنوبی , جنوبی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
দক্ষিণ , দক্ষিণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
남쪽의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
güney, güneyli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
南方的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
南の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
דרומי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
दक्षिणी , दक्षिणी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
selatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
південний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
zuid, zuidelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
sur, del sur
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
meridionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
sul, do sul
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جنوبی
تصویر جنوبی
ทิศใต้ , ทิศใต้ , ทางใต้
دیکشنری فارسی به تایلندی