- نهل (پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
معنی نهل - جستجوی لغت در جدول جو
- نهل
- تشنگی، تشنه بودن، حالت شخص تشنه
- نهل
- آشامیدن، تشنگی
- نهل ((نَ هَ))
- آشامیدن، نوشیدن آب، تشنه شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای آب خوردن در راه، چشمه ای که مردم از آن آب بخورند
جای نوشیدن آب آبخور آبشخور، جمع مناهل
آشامنده، تشنه، سیراب از واژگان دو پهلو
نادانستگی، نادانی
قرار، وضع
جای باش، رام، زن دار
آسان
دودمان
خرمابن
بازداری
باز گفت، بازگویی، گزک
نفرین کردن، اندک و آسان ناچیز دوم شخص مفرد امر حاضر از هلیدن بگذار، آنکه بدهی خود را پرداخته یا حساب خویش را واریز کرده و مدیون نیست
مردی که زن وفرزند دارد
طبل طبل بزرگ کوس
ازیاد بردن فراموشیدن، سویسیدن
آماسیدن، زرداب زایش، بیماری
سپید شدن تابان شدن
نادان شدن، نا دانستن
کج کژ خوهل
نرم، آسان، هموار
میش چشمی
عبادتی که واجب نباشد، آنچه انسان علاوه بر واجبات و فرایض به جا بیاورد
تیری که با کمان اندازند
فرصت، مهلت، نرمی و آهستگی
غارت، چپاول، تاراج، غنیمت
مفرد واژۀ انهار، جوی، رودخانه، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی
پیکان، سرنیزه، تیغۀ کارد یا شمشیر
درخت تازه روییده یا تازه کاشته شده
گود، گودال، آغل گوسفند در کوه و صحرا، برای مثال گوسپندیم و جهان هست به کردار نغل / چون گه خواب بود سوی نغل باید شد (رودکی - ۵۲۲)