- نهفته
پوشیده، پنهان، مخفیانه، ناشناخته، راز، غایب
معنی نهفته - جستجوی لغت در جدول جو
- نهفته
پوشیده، پنهان: (تا مردسخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد) (گلستان. چا. فروغی. بخ. 15)، در پنهانی مخفیانه: (ترکان خاتون کربوغا را نهفته به اصفهان فرستاد)
- نهفته ((نُ هُ تِ))
پنهان، پوشیده
- نهفته
مخفی، بالقوه
- نهفته
پنهان، پوشیده، راز، مختفی، مخفی، مخفی، مستتر، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهان
متضاد: آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا
متضاد: آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا
- نهفته
مختفي
- نهفته
Latently
- نهفته
latentement
- نهفته
پوشیدہ طور پر
- نهفته
latentemente
- نهفته
latentemente
- نهفته
utajenie
- نهفته
скрытно
- نهفته
приховано
- نهفته
latent
- نهفته
อย่างแฝงเร้น
- نهفته
latentemente
- نهفته
באופן חבוי
- نهفته
潜在的に
- نهفته
潜在地
- نهفته
kwa siri
- نهفته
잠재적으로
- نهفته
latent
- نهفته
secara laten
- نهفته
অন্তর্নিহিতভাবে
- نهفته
छुपे रूप से
- نهفته
gizli bir şekilde
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پوشیده کردن پنهان ساختن: (بخورشید رویان سپهدار گفت که این خواب را باز باید نهفت) (شا. بخ. 38: 1)، پوشیده شدن پنهان شدن
