جدول جو
جدول جو

معنی نهشل - جستجوی لغت در جدول جو

نهشل
((نَ شَ))
شقاقل، گرگ، پیر، پیری که به رعشه و لرزه افتاده باشد
تصویری از نهشل
تصویر نهشل
فرهنگ فارسی معین
نهشل
زردک صحرایی، ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه می کنند، هشفیفل، شقاقل، اشقاقل، گزربری
تصویری از نهشل
تصویر نهشل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نهال
تصویر نهال
(دخترانه)
نهال، درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نهشت
تصویر نهشت
وضع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهال
تصویر نهال
درخت تازه روییده یا تازه کاشته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهال
تصویر نهال
درخت نونشانده، درخت نورسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهال
تصویر نهال
((نِ))
درخت جوان نورسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهشت
تصویر نهشت
نهشتن، در علم زمین شناسی موادی که به وسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهال
تصویر نهال
بستر، تشک، نهالی، برای مثال به روز جوانی بدین مایه سال / چرا خاک را برگزیدی نهال (فردوسی - ۶/۱۲۵ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهل
تصویر نهل
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نهش
تصویر نهش
قرار، وضع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهل
تصویر نهل
تشنگی، تشنه بودن، حالت شخص تشنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشل
تصویر نشل
نشلیدن، نشیمن، آویختگی و پیوستگی چیزی به چیزی، قلاب ماهیگیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشل
تصویر نشل
قلاب ماهیگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهل
تصویر نهل
آشامیدن، تشنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهل
تصویر نهل
((نَ هَ))
آشامیدن، نوشیدن آب، تشنه شدن
فرهنگ فارسی معین