- نهشل ((نَ شَ))
- شقاقل، گرگ، پیر، پیری که به رعشه و لرزه افتاده باشد
معنی نهشل - جستجوی لغت در جدول جو
- نهشل
- زردک صحرایی، ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه می کنند، هشفیفل، شقاقل، اشقاقل، گزربری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درخت تازه روییده یا تازه کاشته شده
درخت نونشانده، درخت نورسته
نهشتن، در علم زمین شناسی موادی که به وسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته می شود
بستر، تشک، نهالی، برای مثال به روز جوانی بدین مایه سال / چرا خاک را برگزیدی نهال (فردوسی - ۶/۱۲۵ حاشیه)
قرار، وضع
تشنگی، تشنه بودن، حالت شخص تشنه
نشلیدن، نشیمن، آویختگی و پیوستگی چیزی به چیزی، قلاب ماهیگیری
قلاب ماهیگیری
آشامیدن، تشنگی