نهالگاه. شکارگاه. کمین گاه صیاد. (برهان قاطع). و آن زمینی است که بکنند و در آن نشسته خود را پنهان کنند چون شکار بگذرد بر او تیر اندازند. (انجمن آرا) : به کوه برشد و اندر نهالگه بنشست خدنگ پیش بزه کرد همچو چرخ بچنگ. فرخی (از انجمن آرا). رجوع به نهاله شود
نهالگاه. شکارگاه. کمین گاه صیاد. (برهان قاطع). و آن زمینی است که بکنند و در آن نشسته خود را پنهان کنند چون شکار بگذرد بر او تیر اندازند. (انجمن آرا) : به کوه برشد و اندر نهالگه بنشست خدنگ پیش بزه کرد همچو چرخ بچنگ. فرخی (از انجمن آرا). رجوع به نهاله شود
پایان. (دهار). کرانه. کناره. (صحاح الفرس). پایان چیزی و غایت آن. (از منتهی الارب) (از متن اللغه). رجوع به نهایت شود، سرچوب عران در بینی شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه). سر چوبی که در بینی شتر کنند. (ناظم الاطباء) ، چوب که بر آن بار بردارند. (منتهی الارب) (آنندراج). چوبی که بارها بر آن نهند و حمل کنند وبه فارسی آن را ناهو گویند. (از متن اللغه) ، عقل. (متن اللغه) نهایه. نهایت. پایان. رجوع به نهایت شود
پایان. (دهار). کرانه. کناره. (صحاح الفرس). پایان چیزی و غایت آن. (از منتهی الارب) (از متن اللغه). رجوع به نهایت شود، سرچوب عران در بینی شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه). سر چوبی که در بینی شتر کنند. (ناظم الاطباء) ، چوب که بر آن بار بردارند. (منتهی الارب) (آنندراج). چوبی که بارها بر آن نهند و حمل کنند وبه فارسی آن را ناهو گویند. (از متن اللغه) ، عقل. (متن اللغه) نهایه. نهایت. پایان. رجوع به نهایت شود
دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 32500 گزی شمال باختری خوی و شش هزارگزی جنوب ارابه رو قورل بالا به قره ضیأالدین. در دره ای واقع است و هوای آن کوهستانی و سرد وسالم است. دارای 56 تن سکنه میباشد. از چشمه آبیاری میشود و محصول عمده اش غلات است. اهالی بیشتر به زراعت و گله داری و از صنایع دستی به جاجیم بافی می پردازند. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 32500 گزی شمال باختری خوی و شش هزارگزی جنوب ارابه رو قورل بالا به قره ضیأالدین. در دره ای واقع است و هوای آن کوهستانی و سرد وسالم است. دارای 56 تن سکنه میباشد. از چشمه آبیاری میشود و محصول عمده اش غلات است. اهالی بیشتر به زراعت و گله داری و از صنایع دستی به جاجیم بافی می پردازند. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نهایت در فارسی فرجام بافدم هم چنان سرمه که دخت خوبروی هم بسان گرد بر دارد ازوی گر چه هر روزاندکی بر داردش بافدم روزی به پایان آردش (رودکی) چه بایدت کردن چنین بافدم مگر خانه روبی چوروبه به دم (ابوشکور بلخی)
نهایت در فارسی فرجام بافدم هم چنان سرمه که دخت خوبروی هم بسان گرد بر دارد ازوی گر چه هر روزاندکی بر داردش بافدم روزی به پایان آردش (رودکی) چه بایدت کردن چنین بافدم مگر خانه روبی چوروبه به دم (ابوشکور بلخی)