جدول جو
جدول جو

معنی نموذج - جستجوی لغت در جدول جو

نموذج
نمودار، نمونه
تصویری از نموذج
تصویر نموذج
فرهنگ فارسی عمید
نموذج
(نُ ذَ)
معرب نموده است. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (غیاث اللغات). رجوع به نموده و نیز رجوع به انموذج شود
لغت نامه دهخدا
نموذج
نمونه و نمودار
تصویری از نموذج
تصویر نموذج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انموذج
تصویر انموذج
نمونه، نمودار
فرهنگ فارسی عمید
(اُ ذَ)
نمونه و نمودار. (آنندراج). نمونه. (منتهی الارب). نمودار. (بحر الجواهر). در فارسی گاهی مجازاًاندک مستعمل میشود. باید دانست که صاحب قاموس نموذج را بدون الف و فتح نون معرب نمونه نوشته است و انموذج را که با الف است خطا گفته. لیکن از مفتاح سکاکی و کتب معتبرۀ دیگر معلوم شد که انموذج بزیادت الف صحیح است. چراکه رتبۀ صاحب مفتاح در علم عربیت زیاده از رتبۀ صاحب قاموس است و هر دو شارح مفتاح انموذج را که با الف است صواب دانسته معرب نموده گفته اندنه معرب نمونه بدلیل اینکه قاعده تعریب دلالت میکندکه معرب نموده باشد، چه دال مهمله در تعریب بذال معجمه بدل میشود و لفظ نموده که بدینجا مذکور شده صیغه اسم مفعول است نه ماضی. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
یا بقعه هی دارالخلد او خلقت
انموذجاً لنعیم دائم فیها.
ابوالفضل جرفاذقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
نمودش. نمونه. نقشه. کارنامه. دستورالعمل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انموذج
تصویر انموذج
نمودار، نمونه، معرب نمونه یا نموده و بمعنی آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمودج
تصویر نمودج
نمونه نقشه، دستور العمل، کارنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نماذج
تصویر نماذج
جمع نموذج، از ریشه پارسی نمونه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انموذجات
تصویر انموذجات
نمونه ها جمع انموذج نمونه ها نمودارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انموذج
تصویر انموذج
((اُ ذَ))
نمونه، نمودار
فرهنگ فارسی معین
الگو، مختصر، نمونه
فرهنگ واژه مترادف متضاد